نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
شهید محمد تقی صابریان
اونهایی که وسیله روزی منن نمی رن؛ اونهایی هم که وسیله ی روزی من نیستن، اگه بمونن فقط جا رو تنگ می کنن. پس چیزی تغییر نمی کنه
کد خبر: ۴۲۱۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۴

شهید محمدرضا شیرزاد در روستای ساده و صمیمی مدوار در 21 دیماه و 1348 چشم به جهان گشود، پدرش حسین کشاوزی خستگی ناپذیر بود و در دامن مادری پاکدامن پرورش یافت پس طی دوران تحصیل راهی جبهه شد تادرس عرفان و خودسازی همراه با دیگر رزمندگان سلشحور زمزمه کند، سرانجام در 22بهمن 1364 در جزیزه ام الرصاص به شهادت رسید و پیکرش سالها مفقود بود تا اینکه پیکر پاکش پس از 10 سال در نهم مرداد 1374 در روستای مدوار تشییع و به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۴۲۱۷۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۵

24 بهمن ماه
فرماندهان ارشد رژیم صهیونیستی ، او را بهتر می شناختند، چرا که هر زمان در مرز فلسطین اشغالی و لبنان چشم شان به (مسجد قدس) می افتاد که شبیه به بیت المقدس در دل پارک بسیار زیبای “ایران” بنا شده بود ، داغ شان تازه می شد و همین باعث شد که به دنبال انتقام از معمار آن باشند .
کد خبر: ۴۲۱۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۳

قسمت اول خاطرات شهید «علی‌محمد شمسی»
دوست شهید «علی‌محمد شمسی» نقل می‌کند: «با دیدنش به طرف خانه‌ام فرار کردم. رسید به من و دستش را به طرفم دراز کرد و گفت: اومدم باهات آشتی کنم. قهر کار بچه‌هاست. از بچگی که کرده بودم شرمنده شدم و گفتم: علی‌محمد! خیلی مردی که به این راحتی منو بخشیدی.»
کد خبر: ۴۲۱۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۳

چند دقيقه اى نگذشته بود كه چشم يكى از بچه ها به هندوانه بزرگى در نهر آب افتاد. اول فكر كرديم پوست هندوانه است. اما وقتى با تكه چوب آن را از نهر بيرون آورديم، ديديم هندوانه اى به وزن هفت هشت كيلو است. به محض اينكه علی آقا هندوانه را ديد، با دست به سرش كوبيد و فرار كرد على در آن لحظه و در بين بچه ها شرمنده و سر به پايين نشسته بود...
کد خبر: ۴۲۱۶۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۳

سردار شهید رضا ملکیان برمی
در هنگام برگشت رضا گفت : مي خواهم دو ركعت نماز بخوانم. با تعجب گفتم: ما در صد متري دشمن هستيم، اين كار شما شدني نيست. گفت: اگه چيزي هم براي من بمونه، همين دو ركعت نمازه، نبايد از دستش بدم.
کد خبر: ۴۲۱۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۳

مردم يک لحظه به لاله ها نگاه کردند فرياد کشيدند و فرياد آنها آنچنان بلند بود که من از خواب پريدم يعني بيدار شدم . من در رختخواب نشسته بودم و هيچ معناي اين خواب را نمي فهميدم و پيوسته از خود اين سئوال را مي کردم يعني چه ؟
کد خبر: ۴۲۱۵۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۱

گفت‌و‌گویی اختصاصی نوید شاهد سمنان با زهره مهدوی مادر معظم شهید بهروز بهروزی
اولین شهید انقلاب اسلامی استان سمنان
کد خبر: ۴۲۱۴۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۱

شهید محمدرضا شمس الدین
گفت:‘ محّمدرضا! بابات اومده بود ببینه تو واقعاً هر شب می یای مسجد یا نه’. توی دلم به بابام آفرین گفتم که دورادور مواظب بچه هاشه تا خدای ناکرده راه خطا نرن
کد خبر: ۴۲۱۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۰

می خواهم سختی های کار را پشت درب خانه بگذارم و با خودم ، شادی و انرژی را به جمع خانواده ببرم.» او عاشق خانواده اش بود .
کد خبر: ۴۲۱۳۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۸

شهید جاوید محسنی آبان ماه سال 1338 در محله پیرشمس الدین اردبیل به دنیا آمد او همزمان با پایان تحصیلاتش به مبارزان دوران انقلاب پیوست در اصل این دوره بخش درخشان زندگی او به شمار می رود تا اینکه با پیوستن به جهادگران بی سنگر در نخستن ماه های دوران دفاع مقدس یعنی 24 آبانماه 1359 در زمان سقوط سوسنگرد به مقام عالی شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۱۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۰

خاطره ای پیرامون شهید اکبر دستغیب؛
وقتی به مرخصی آمد و موضوع را فهمید، خیلی ناراحت شد و گفت:«پدرم ! شما به این وسایل احتیاج نداشتید، نباید می گرفتید .
کد خبر: ۴۲۱۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۷

شهید محمد شریفی
یک روز به سنگرش سر زدم. دیدم کتاب دعا و قرآنش در یک گوشه سنگر است. بعد از آن متوجه شدم که برای نماز شب و مناجات، شب ها به اون جا می رفته
کد خبر: ۴۲۰۹۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۶

نویسنده علی رضا عالمی
رمضان سال 1363 ، مدتی را در پایگاه مقاومت بسیج شهر کلاته خیج به تنهایی به سر می برد چند روز از ماه مبارک رمضان گذشته بود ؛ و به علت دوری مسافت بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهر شاهرود و این پایگاه تدارکات ، امکانات غذایی به پایگاه برده نشده بود و شهید شیخ محمد چند روز با نان های خشکی که از قبل مانده بود ، روزه گرفت و به کسی هم اظهار نکرد تا این که خود برادران بسیج محل به این قضیه پی بردند و موضوع را با سپاه شهر جهت آوردن غذا و تدارکات در میان گذاشتند که شهید محمد می فرمود : « آن چند روز ، روزه هایش ساده و بی تکلف بوده است . »
کد خبر: ۴۲۰۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۴

شهید موسی شرفیه
گفت:«طولش ندین! وقت نماز گذشت. بیاین نماز رو به جماعت بخونیم. بعد بحث می کنیم. اصلاً یک کار می شه کرد. هر کس قرائت نمازش صحیح تر بود، همه به اون اقتدا کنیم!».
کد خبر: ۴۲۰۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۴

شوخی مرتضی شارژم کرد. از زور دود و آتش چشم، چشم را نمی دید. با احتیاط از سنگر بیرون آمدم و خودم را به سنگر بزرگ نونی شکل عراقی ها رساندم و از مش موسی مقداری کمپوت، بیسکویت و عسل گرفتم و برگشتم کنار مرتضی.
کد خبر: ۴۲۰۶۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۲

شهید محمدرضا عاشور
انگار اصلا فرو رفتن سنگ و تيغ را درون زخم‌هايش احساس نمي‌کرد. دوساعت سينه خيز رفت تا اين‌که بالاخره آمبولانسي پر از مجروح مي‌خواست حرکت کند. برادر اکبري آخرين مجروح را داخل ماشين گذاشت. يکي از بچه‌ها چشمش به رضا افتاد. لباسش گل آلود و خوني بود. زير بغلش را گرفت. «معطل من نشين! بقيه رو برسونين.»
کد خبر: ۴۲۰۶۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۲

سردار شهید ابوالفضل مهرابی
هميشه با وضو بود. موقع خوابيدن آخرين آيه سوره كهف را مي خواند قلب را پاك مي كند » : مي گفت او اولين نفري بودكه در سالن نماز خانه حضور مي يافت. پانزده دقيقه قبل از اذان كارها را رها و شروع به تلاوت قرآن مي كرد
کد خبر: ۴۲۰۶۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۲

اهمیت به نماز و تغییر در رفتار و اخلاق شهید محمد شرفیه
با رفتنش به بسیج و نزدیک شدن به سن تکلیف دیگر نمازش ترک نمی شد. به مسجد می رفت و نماز را به جماعت می خواند. یکی از اتاق های خانه را هم مخصوص خودش کرده بود. درس می خواند و گاهی هم تنهایی خلوت می کرد. این اواخر نماز شب هم می خواند.
کد خبر: ۴۲۰۶۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۲

لبخندی زد و گفت:« اگر سالم بودم ، باز هم به جبهه می رفتم. من افتخار می کنم که جانبازم. اگر می توانستم ، باز هم می رفتم و می جنگیدم.»
کد خبر: ۴۲۰۶۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۱