"زهرا کرد زنگنه" شیرزنی از ایل بختیاری و مادر شهید مدافع حرم "رضا عادلی" است که در گفتگو با نوید شاهد از پسر تازه دامادش می گوید. شهیدی که تاریخ عقد و شهادتش یکی شد. شما را به خواندن این گفتگوی صمیمی دعوت می کنیم.
کد خبر: ۴۶۱۳۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۶
خاطره خودنوشت شهيد شرفی «4»
شهيد جليل شرفی در دفتر خاطراتش می نویسد: با صداي غرش توپ خانه از خواب بيدار شديم ساعت حدود يک ربع به چهار بود .بعد از نماز و دعا کم کم صداي هلي کوپتر هائي که مجروحين را منتقل مي کردند،به گوش مي رسيد. مجروحين تقريباً زياد نبودند هر چند که مي گفتند دشمن متوجه حمله شده بود و بالطبع مجروح زيادتري مي بايست مي گرفت...
کد خبر: ۴۶۱۲۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۶
بهروایت و قلمِ شهید «حسین رفیعیسیر»
شهید حسین رفیعیسیر در خاطراتش چنین مینویسد: رزمندگان عاشق شهادت داوطلبانه برای بازکردن معبر هجوم برده بودند، همه آنها خطشکنهای داوطلب شهادت بودند.
کد خبر: ۴۶۱۲۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۵
خاطره ای از شهید کاظم صادقپور
خوب در خاطرم است لحظه آخر که می خواست از درب خانه خارج شود دوباره برگشت و با نگاه غریبی به تمام خانه نگاه کرد. گویا به او الهام شده بود که دیگر برگشتنی در کار نیست. ما هم تا سر جاده روستا دنبال او رفتیم صورتش را بوسیدم او رفت و شهید شد.
کد خبر: ۴۶۰۹۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۲
خاطرات خود نوشت معلم شهید محمد طالبیان
شهید محمد طالبیان از آن قسم شهدای فرهنگی و اعتقادی بود که بخش بخش زندگی اش دارای نکته های آموزنده بخصوص برای نسل جوان است. این معلم و شهردار شهید علاوه بر خصوصیات بارز و قابل تامل اعتقادی، اخلاقی و رفتاری، منشاء اقدامات تاثیرگذار فراوانی در جریان پیروزی انقلاب، دوران دفاع مقدس، تربیت اسلامی نسل جوان و پایه گذار حرکت های ماندگار در تاریخ ایران اسلامی در عصر حاضر بود. همراه با شما خوانندگان گرامی بخش هایی از زندگی ارزشمند این شهید والامقام را به ترتیب و در قسمت های مختلف مرور خواهیم کرد.
کد خبر: ۴۶۰۸۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۲
خاطره شهيد "رمضانعلي آمدي" به روایت مادر شهید
مادر شهید آمدی، پس از شهادت پسرش را در خواب شاد و بشاش می بیند و از او می خواهد بچرخد تا یک دل سیر قد و بالای فرزند ورزشکارش را ببیند.
کد خبر: ۴۶۰۸۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۱
خاطره ای از شهيد برفعلي رمضانلی؛
مادر از شفای پسر نقل می کند: 15يا16ساله بود. پدرش موتوري برايش خريد که پس از مدتی تصادف کرد. ضربه سختي به سرش وارد شده بود. سراسيمه خود را به بيمارستان رساندم. او بی هوش بود و چه شيون هایی که سر دادم و در درگاه خدا التماس کردم و به حضرت قاسم (ع) متوسل شدم. گفتم بچه ام را باز از تو مي خواهم...
کد خبر: ۴۶۰۸۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۱
خاطره ای از شهید کربلای شلمچه
شهید بخت سفید پس از نجات هم رزم خود و منهدم کردن چندین تانک و به هلاکت رساندن دشمن، از فرط تشنگی در زیر گرمای سوزان شلمچه به شهادت رسید!
کد خبر: ۴۶۰۷۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۹
مروری بر خاطرات سردار شهید نوروز ایمانی نسب در سالگرد شهادتش
با یک دنیا حسرت سخن خودرا اینچنین بیان داشت: ما در جبهه ها و مبارزاتمان کوتاهی کردیم، لذا امام مجبور شد جام زهر را بنوشد. اگر ما همه مردم و رزمندگان و .... یکدست و مجدانه تلاش می کردیم و با دشمن قوی تر برخورد می کردیم امام جام زهر را نمی نوشید
کد خبر: ۴۶۰۳۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۵
خاطره ای از شهید "احمد احمدزاده سارمی"
از دوست شهید نقل است که ایشان به همراه جمعی از دوستان، در ماه محرم یکی از سال ها با چادر مشکی مادرانشان برای عذاداری امام حسین(ع)، در خرابه ای خیمه به پا کردند.
کد خبر: ۴۶۰۲۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۵
سرور وقتي که به خط رسيد احساس کرد به خدا خيلي نزديک تر است.
کد خبر: ۴۵۹۷۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۹
امروز سه شنبه یکم دی ماه سال 66 پس از صرف شام به ما اطلاع دادند که ساعت هفت شب به مسجد برای دعای توسل برویم که ما هم رفتیم مسجد سنگر زیر زمین بود و وسعت زیادی داشت و بصورت حسینیه بود.
کد خبر: ۴۵۹۴۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۳
شهدای یگان ویژه،
برادرم علی، هیچ وقت در انجام واجبات دینی تنبلی و کسالت از خود نشان نمی داد و مقید بود به انجام احکام واجب دین بود. هیچ وقت اعمال حرام انجام نداده و کارهایی که خلاف شرع و احکام دین بود را نفی می کرد
کد خبر: ۴۵۹۳۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۳
خاطرات شهید مفقود الپیکر؛ "سیدمحمدرضا آقا میری" به نقل از مادر ایشان
شهید آقامیری قبل از شهادت خواب دیده بود که سواری بر اسب آمده است؛ به دنبال اسب می دود، ولی آن آقا به او می گوید که 2 روز دیگر نوبت تو هم می شود است و همان طور هم شد و بعد از 2 روز به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۵۹۲۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۰
شهدای یگان ویژه، شهید یونس میرزایی
صبح روزی که می خواست به جبهه برود به من گفت: بچه ها را از خواب بیدار نکن که دیدن آنها مانع رفتن من نشود. خداحافظی کرد و رفت و برای آخرین بار ما او را دیدیم
کد خبر: ۴۵۹۲۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۰
شهدای یگان ویژه،خاطره ای از شهید اسماعیل قاضوی دوزین
در آن زمان ما بچه محصل بودیم و جثه کوچکی داشتیم. بعضی ها به شوخی یا جدی با لحن آمیخته به عافیت طلبی به ما گفتند: جنگیدن جثه و هیکل می خواهد، اگر جنگ تن به تن شد در برابر سربازان قوی هیکل عراقی با این جثه ضعیف می خواهید چه کار کنید
کد خبر: ۴۵۹۲۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۰
شهدای یگان ویژه،
ایشان دارای دو خصوصیات اخلاقی بسیار عالی بود. از جمله شجاعت و جرات زیاد ایشان بود. به طوری که ایشان در جبهه جزء نظراتی بود ند که همیشه در جبهه قبل از شروع حمله جهت شناسایی وضعیت اردوگاه های عراقی پا پیش گداشته و جلو رفتند
کد خبر: ۴۵۹۲۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۳
شهدای یگان ویژه،
آن روز باران شدیدی می بارید. تمام حیاط را چادر زده بودیم. نزدیک ظهربود که دیگ غذا را آوردند که به یکباره باران الهی قطع و آسمان آفتابی شد
کد خبر: ۴۵۹۱۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۸
روز چهار شنبه به دهنۀ محمد کریم رفتیم و یک ماشین سیمرغ که شب چهار شنبه فرار کرده بود پیدا کردیم که نفرات زخمی شده بود و ماشین را جاگذاشته بودند و جنس آن ها را پیدا کردیم و یکی از زن ها داخل آن بود زخمی شده بود .
کد خبر: ۴۵۹۰۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۶
کتاب پیغام ماهیها سرگذشت جنگهای نامتقارن سردار شهید حاج حسین همدانی است که نشر ۲۷ محمد رسول الله و نشر صاعقه به قلم سردار گلعلی بابایی آن را منتشر کرده است. فصل آخر این کتاب مجموعه خاطرات سرکار خانم نوروزی همسر سردار همدانی است که با عنوان «آخرین پیامک» منتشر شده است.
کد خبر: ۴۵۸۸۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۹