« یازده ساله بودم که با درمحمد ازدواج کردم.در آن زمان درمحمد 12ساله بود.شب عروسیمان را هیچ وقت از یاد نمیبرم.چند سالی میشد که پدرم فوت کرده بود و تکه زمینی از او به من به ارث رسیده بود.شب عروسیمان برایمان یک کپر درست کرده بودند.»
خاطره ای از زبان همسر "شهید درمحمد ناصری "را در نوید شاهد هرمزگان دنبال کنید.
کد خبر: ۴۷۱۸۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۶
یکی از شادترین روزها برای مردم تهران و همه ایران روز فرار شاه بود. من با اتومبیل ژیان در خیابان بودم که متوجه شدم روزنامهها با تیتر بزرگ نوشتهاند«شاه رفت»... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات مبارز انقلابی«سید مرتضی نبوی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۱۸۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۶
همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: قرار بود بعد از نماز ظهر و عصر از پادگان معاد به سمت شلمچه حرکت کنیم . صدای اذان ظهر شور و شعفی در بین نیروها انداخت . همه خود را برای حرکت به سمت منطقه عملیاتی کربلای 4 آماده می کردیم. به محمد گفتم: حاج کاظم محمدی را در نمازخانه دیدم !
کد خبر: ۴۷۱۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
کتاب «پایی که جا ماند» خاطرات خودنوشت سیدناصر حسینیپور که از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان یک روایت استثنایی از حوادث تکاندهنده اسارتگاههای عراق تعبیر شده، به چاپ هفتادم رسید.
کد خبر: ۴۷۱۸۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
همرزم شهید "سيدمحمد کدخدا" در خاطره ای می گوید: نوبت نگهبانی من بود خستگی عملیات، نه تنها من که همه ی بچه ها را از پا انداخته بود. به دنبال راهی برای فرار از نگهبانی بودم. تا اینکه رزمنده ای بسیجی که کنارم نشسته بود به دادم رسید...
کد خبر: ۴۷۱۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
پرویز فرهنگیان" برادر شهید" روایت می کند: از غیبت به شدت بدش می آمد و تأکید می کرد که از خودتان حرف بزنید، چه کار به مردم دارید.
کد خبر: ۴۷۱۷۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
در گفت و گو با سردار حسین علایی:
بازگو نمودن خاطرات روزهای ایثار و حماسه در دوران شكوهمند انقلاب اسلامی، از زبان نامآوران تأثیر گذار در عرصههای مبارزه با طاغوت و جهاد با دشمنان خارجی، حدیث عشق و ترنم روح است.
کد خبر: ۴۷۱۷۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
هر قدم که به جلو بر میداشت، چند قدم به عقب برگشته و ما را میبوسید و میبویید. اشک از چشمانش جاری میشد... ادامه این خاطره از فرزند شهید «عشقعلی قنبری» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۱۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
چند بار به او گفتم که برای من پپسی بگیرد، ولی دوباره میدیدم که فانتا خریده است. یک بار به او اعتراض کردم که چرا پپسی نمیخری؟... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم خلبان سرلشکر شهید «عباس بابایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۱۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
جعفرخان از ناحیه پا مجروح میشوند سپس خودشان را در سنگر میکشند و پاهایشان را برای اینکه موجب تضعیف روحیه بچهها نشود زیر خودشان جمع میکنند(مثل دو زانو نشستن) بعد... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات فرمانده گردان عملیات پدافند منطقه شیخ محمد شهید «محمد جعفرخانی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۱۶۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴
شهید جعفر چرچی(الهی تبار) به روایت برادر:
جعفر روحیه ای با نشاط و سرزنده داشت و در عین حال بسیار متواضع، فروتن و مهربان بود
کد خبر: ۴۷۱۶۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
به دور از چشمان حمید، عکسهای گروهی حمید با همکارانش را میدیدم، آن روزها اصلا فکرش را نمیکردم که چند هفته بعد همین عکسها را ببینم و این بار برای حمید... ادامه این خاطره از همسر شهید «حمید سیاهکالیمرادی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۱۵۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۳
عبدالله پام برادر شهید "ابراهیم پام" در مورد سفر وی به امارات گفته است: «برادرم قرار بود برای درمان به شیراز برود، چند روز قبل از شهادتش بلیط پرواز برایشان گرفتیم اما قبول نکرد و با اتومبیل رفت.معمولا همیشه با اتومبیل مسافرت میکرد و هیچوقت با هواپیما نمیرفت. برای انجام کار واجبی باید به امارات میرفت و این بار با لنج موفق نشد و باز هم بلیط پرواز برایش گرفتیم اما این بار بدون هیچ گونه حرفی به سفر رفت و دیگر برنگشت!»
کد خبر: ۴۷۱۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴
دلنوشتهای از سالگرد شهادت یک مدافع حرم؛
حاجی دم رفتنی دستم را گرفت و گفت دل ما خانوادۀ شهدا به ولایتمدارها و پای کار مانده ها خوش است. نمی دانم چقدر در سختی ها و گرفتاری ها پای کار انقلاب خواهم ماند.
کد خبر: ۴۷۱۴۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۲
بهمن جمیاری همرزم" شهید شهاب خالصی" روایت می کند: نوایش آشنا بود و نایش گرم و زینت بخش بزم و مجلس عاشقان شهادت. در صدایش آهنگ عشق و علاقه به اهل بیت و شهادت موج می زد.
کد خبر: ۴۷۱۴۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۲
شعر زیبایی برای شهادت این سردار بزرگ منتشر کرده بودند که با «ز هجرت روزمان شد تار سردار/ ز سوگت دیده شد خونبار سردار»، شروع میشد، رزمندگان نیز در خطوط نبرد و در پشت جبههها عزاداری میکردند...آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «مهدی زینالدین» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۱۴۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۲
عبد ولی زرامین" دوست شهید حجت حسین آبادی " روایت می کند: هنگام شهادت نیز نام زیبای " امام حسین ( ع ) " از زبانش خاموش نشد.
کد خبر: ۴۷۱۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۲
صید عزیز رضایی" همرزم شهید میرزا جعفر پیری خاتون بانی " روایت می کند: شنیده ام از تحصیلات حوزه ی علمیه منصرف شده ای به خدا قسم اگر این سعادت تحصیل حوزه را نداشته باشی باید به حال خودت تأسف بخوری. گفتم: حضور در جبهه را چکار کنم؟ گفت: هر موقع قصد حضور داشتی اعزام شو، اما هیچ گاه از تحصیل دست نکش.
کد خبر: ۴۷۱۴۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۲
در وصیتنامه شهید "محمد محمدرضالو" میخوانیم: توصیه مىکنم که امام را از یاد نبرید و هر وقت خواستید گریه کنید، براى امام حسین(ع) گریه کنید...
کد خبر: ۴۷۱۳۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۱
آقای بهتویی لوله تیربار را گرفت و حتی دستش از داغی لوله سوخت اما دستانش را روی سنگر گذاشت و با جفت پاهای خود ضربهای محکم بر زیر چانه او زد... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سردار شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۱۳۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۱