نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شهید علی
وصیت‌نامه شهید «علی‌قلی نوری محمودآباد»
شهید نوری در بخشی از وصیت‌نامه خود نوشته است: «آری! امام کاری بس عظیم کرد و باعث شد دنیا از خواب بیدار شود و انسانیت را یاد آورد. با جاری شدن خونمان است که حکومت تغییر می‌کند و به حکومت عدل الهی آخر زمان متصل می‌شود که انشالله خدا ما را به عنوان یکی از بندگانش به حساب بیاورد.»
کد خبر: ۵۴۵۵۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸

برادر شهید «علیرضا نیکو» قل می‌کند: «می‌دیدم زیر لب زمزمه می‌کند. یک روز از او پرسیدم: داداش چی زیر لب می‌گی؟ خندید و از جواب دادن به سؤالم طفره رفت، تا این که فهمیدم علیرضا زیر لب ذکر می‌گوید و دعا‌هایی که حفظ کرده می‌خواند.»
کد خبر: ۵۴۵۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸

کتاب «مهاجر آسمان» روایتی خواندنی از زندگی‌نامه خلبان شهید «علی کیارش » به قلم «فریدون کریمی والا» است که به کوشش «نشرشاهد» منتشر شده است. خاطره‌ خواندنی آخرین دیدار شهید از زبان همسرش در این کتاب آمده است که می‌خوانیم.
کد خبر: ۵۴۵۴۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۹

شهید «علیرضا نیکو» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «ما خون را با خون ریخته‌شده در محراب علی (ع) و خون‌های جریان یافته در دشت نینوا پیوند خواهیم زد. از نو نهر‌های اسلام را به جریان در خواهیم آورد.»
کد خبر: ۵۴۵۴۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸

روحانی شهید «علی رمضانی» پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی و برای تحصیل علم به مدرسه رفت، اما شور و شوق وی برای تحصیل علوم اسلامی و حوزوی، او را به سوی حوزه علمیه کشاند.
کد خبر: ۵۴۵۴۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸

برادر شهید «علی‌محمد حلوایی» نقل می‌کند: «قبل از انقلاب، سرباز‌ها از پادگان‌ها فرار می‌کردند. می‌گفت: من اسلام رو در خطر دیدم و فرار کردم. ولی بعد از انقلاب به پادگان برگشت و به خدمتش ادامه داد.»
کد خبر: ۵۴۵۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

برادر شهید «علی‌محمد حلوایی» نقل می‌کند: «مادر بیماری قلبی داشت و پدر سکته کرده بود. اوضاع خانه بدتر شد. او با برنامه‌ریزی تصمیم گرفت هم مثل خانم خانه باشد و هم مرد بیرون. صبح‌ها وقتی از خانه بیرون می‌رفت هیچ کاری نبود که انجام نشده باشد.»
کد خبر: ۵۴۵۴۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

حاج حجت‌اله پرج پدر گرانقدر شهید «علی‌اکبر پرج» به علت کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۴۵۴۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

نوید شاهد استان قم آلبوم تصاویری از اسناد به جامانده از شهید «علی اصغر ماشااللهی» را برای مخاطبان خود منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۴۵۳۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۵

نوید شاهد استان قم آلبوم تصاویری از « شهید علی اصغر ماشااللهی» را برای مخاطبان خود منتشر می کند.
کد خبر: ۵۴۵۳۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

مراسم یادبود شهیدان «علی اکبر و علی اصغر تقی زاده بافقی» همراه با یاد و خاطره والدین شهیدان گرانقدر از سه شنبه 29 آذرماه 1401 به مدت 3 شب بعد از نماز مغرب و عشاء در یزد برگزار می شود. نوید شاهد یزد پوستر این مراسم را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۴۵۳۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

کتاب «آخرین عکس» خاطرات زندگی شهید «علی مزارعی» به نویسندگی «غلامعباس احمدی» در انتشارات «حماسه یاران» منتشر شد.
کد خبر: ۵۴۵۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

به کوشش انتشارات «حماسه یاران»
کتاب «آخرین عکس» نوشته «غلامعباس احمدی» به کوشش انتشارات «حماسه یاران» منتشر شد.
کد خبر: ۵۴۵۳۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۶

فيلم مستند گفت و گو محور راویان «سردار شهید علی جنگعلی» به کارگردانی و تهیه کنندگی علیرضا جلیلی فر در نگارستان امام خمینی اصفهان بازبینی شد.
کد خبر: ۵۴۵۲۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۶

پیکر مطهر حاتم بیاتلو پدر شهید «علی بیاتلو» تشییع و به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۵۴۵۱۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۳

حاجیه خانم «زهره نساء رضایی» مادر شهید «علی علیسرخی» از شهدای شهر حسن آباد یاسوکند دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۴۵۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۱

مادر شهید «علی‌ور قیصری» یک روز قبل از شهادت پسرش حضرت امام خمینی (ره) را در خواب می‌بیند و از ایشان خبر شهادت فرزندش را می‌شنود.
کد خبر: ۵۴۵۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۱

«گفتم پس چرا نمی‌روی. گفت این بار من شهید می‌شوم. این را که گفت کم مانده بود که بیهوش شوم ...» ادامه این خاطره از شهید «علی‌اصغر اصغری» از زبان مادر این شهید بزرگوار را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۵۰۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۱

صفورا رجبی‌زاده‌کلیشمی مادر معظم شهید «علی میرزاترابی‌کلیشمی» به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۴۴۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۰

گفتگوی تصویری با همسر شهید «علی زنگیشه‌ای»؛
«گل‌اندام فیلی»، می‌گوید: همسرم خیاط بود. یک روز درحالی‌که می‌خواست به محل کارش برود با عجله گفت؛ کت و شلواری یک نفر که امشب عروسی دارد را باید تحویل بدهم. چای‌ اش را نخورد و رفت در واقع شهید، متعهد در قبال کار دیگران بود.
کد خبر: ۵۴۴۹۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۰