اولین و آخرین تماس به مادر

سه‌شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۵۲
مادر گرانقدر شهید «محمدحسین میردوستی» روایت می‌کند: «در سوریه فقط یک بار زنگ زد و گفت: ببخشید که دیر تماس می‌گیرم، به ما یک کارت تلفن می‌دهند و فقط می‌توانیم با یک شماره تماس بگیریم. من به همسرم زنگ می‌زنم حال شما را از او می‌پرسم. مادر ناراحت نشی، گفتم: نه مادر فرقی ندارد فقط خبر سلامتیت رو بده. اتفاقا به همسرت زنگ بزن که چشم انتظار است. همان یک بار زنگ زد تا از اینکه نمی‌تواند تماس بگیرد دلجویی کند.»

اولین و آخرین تماس

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران؛ شهید مدافع حرم «سیدمحمدحسین میردوستی»، سیزدهم تیرماه سال ۱۳۷۰ در روستای دوزین از توابع شهرستان مینودشت چشم به جهان گشود. تحصیلاتش را تا پایان دوره متوسطه ادامه داد و دیپلم گرفت. در کنکور پذیرفته شد، اما به دانشگاه نرفت. بعد از پایان دوره سربازی تصمیم گرفت در آزمون یگان ویژه صابرین شرکت کند. این شهید گرانقدر یکم آبان ماه سال ۱۳۹۴ هم‌زمان با تاسوعای حسینی در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به فیض شهادت نائل آمد و به آرزوی دیرین خود دست یافت.

روایتی خواندنی از مادر گرانقدر شهید «محمدحسین میردوستی» را در ادامه مرور می‌کنیم: 

اولین و آخرین تماس

در سوریه فقط یک بار زنگ زد و گفت: ببخشید که دیر تماس می‌گیرم، به ما یک کارت تلفن می‌دهند و فقط می‌توانیم با یک شماره تماس بگیریم. من به همسرم زنگ می‌زنم حال شما را از او می‌پرسم. مادر ناراحت نشی، گفتم: نه مادر فرقی ندارد فقط خبر سلامتیت رو بده. اتفاقا به همسرت زنگ بزن که چشم انتظار است. همان یک بار زنگ زد تا از اینکه نمی‌تواند تماس بگیرد دلجویی کند.

صبح تاسوعا وقتی به شهادت رسید ما در خانه بودیم. پسر خواهرم از طریق تلگرام باخبر شده بود. روز تعطیل از سمنان به سمت تهران راه می‌افتد و به خانواده می‌گوید فکر کنم محمدحسین زخمی شده. برادرم و همۀ فامیل در سمنان و شاهرود از طریق تلگرام با خبر شدند. همان روز الهه تعریف کرد دیشب خواب دیدم محمدحسین شهید شده است. گفتم خب خوبه خواب زن برعکس میشه و محمدحسین زنده است!

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده