بخشی از زندگی نامه شهید پرویز حاج حسنی
در آخرين روز از
آبان ماه سال 1340 در شهر تبريز در يك خانوادة مذهبي و پرجمعيت پسري به دنيا آمد
كه نام او را پرويز گذاشتند ايشان ملقب به نام محمد بودند و در خانه محمد صدا ميكردند
و داراي سه برادر و دو خواهر بودند و شهيد دومين فرزند خانواده بود. در دوران
كودكي ايشان به همراه خواهر و برادرهاي خود مشغول بازي و شيطنت كودكانه بودند و در
سن 7 سالگي براي كسب علم و دانش وارد مدرسة ابتدايي شدند و تا ديپلم ادامة تحصيل
دادند و رشتة برق را خواندند. از لحاظ اخلاق و رفتار عالي بودند و اخلاقش قشنگ بود
و در خانه و خانواده تك بود. ايشان پسري مهربان و دل نازك بود و دائم دست پدر و
مادرش را ميبوسيد و مادرش نيز هميشه شكايت ميكرد و ناراحت ميشد كه پسرم مگر من
و پدرت رئيس تو هستيم كه اين كار را ميكني و در جواب ميگفت كه بوسه به دست پدر و
مادر زدن نوعي عبادت است و شما زحمت مرا را خيلي كشيده ايد و مرا به اينجا رساندهايد.
در مسجدها و مراسم عزاداريها حضوري فعال داشت و در مسجد طالقاني به بچههاي كوچك
قرآن ياد ميداد. سرانجام ايشان بعد از پايان تحصيلات به استخدام مخابرات درآمد و
يك سال و نيم در آنجا مشغول بودند و از طريق لشگر عاشورا راهي جبهه شدند و سرانجام
ايشان در سال 65/9/5 در حملة هوايي در محل دزفول به درجة رفيع شهادت نائل گشتند و
شربت شهادت را نوشيدند و در گلزار شهدا به خاك سپرده شدند.