نامه سرباز وطن شهید یعقوب قانع به پدر و مادرش

بسم الله الرحمن الرحیم

فاذکرونی اذکرکم

خدمت خانواده ی گرامیم برسد.

ضمن درود بر ارواح مقدس شهدای انقلاب اسلامی و درود بر محضر آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با آرزوی پیروزی نهایی رزمنده گان اسلام و با سلام بر شما پدر و مادر و برادران و خواهران عزیز.

از روزی که از شما خداحافظی کردم همه اش به فکر شما و مخصوصاً پدر بزرگوار و مادر مهربان بوده و همواره فکرم ناراحت بود که چرا اینها با این عمل من اینطور برخورد کردند و من که آرزوی رفتن به منطقه را داشتم چرا مانع اینکار من می شدند در صورتی که هزاران نفر از برادران مادر جبهه هر روز ایثارگریهای تازه و پیروزیهای چشمگیری را به وجود می آورند. به هر حال ما را از تبریز به اهواز بردند و ما نیز فعلاً در اطراف اهواز هستیم و اصلاً در منطقه ای که ما هستیم از جنگ خبری نیست و فقط منطقه ما همه چادر زده ایم مثل اینکه با دوستان به صحرا رفته و گردش می کنیم و هنوز هم که این نامه را می نویسم اسلحه و غیره تحویل نگرفته ایم چون خیلی خیلی از جبهه دور و اصلاً صدای توپ و غیره نیز به ما نمی رسد و فقط از اینکه این کلمات را می نویسم می خواهم ثابت کنم که اصلاً از جانب من نگران نباشید و با همة بچه ها در یک چادر هستیم و می خوریمو  و میخوابیم  . لذا خواهشمند است به خاطر خدا اصلاً ناراحتی به خود راه نداده و شاد و خوشحال به زندگی خود ادامه دهید تا دشمنان خوشحال نشوند از اینکه شما غمگین هستید باز برای اینکه من نیز ناراحت نشوم خواهش می کنم که اصلاً از جانب من ناراحت و نگران نباشید و از قول من به تمام فامیلها و آشنایان سلام برسانید. برای اینکه فعلاً کاملاً مشخص نیست که در کجا باید ماندگار باشیم لذا تا اطلاع ثانوی نامه ننویسید، من خودم زود زود برایتان نامه می نویسم. در خاتمه سلامتی همگی شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم. مش صورا ناراحت نباش، مرگ من ناراحت نباش. همه ی بچه ها برایتان سلام دارند جنگ جنگ تا پیروزی . یعقوب قانع- 8/12/1362