برادر شهید

navideshahed.com

برچسب ها - برادر شهید
سوم خرداد اوج شجاعت و عزت ملتی بود که با دستان خالی، اما با نیروی ایمان یک دنیا را به حیرت واداشتند و جوانان با ایمان و با خدایش، بدون هیچ ترسی به استقبال شهادت رفتند تا اسلام و شرف و عزت برای همیشه در این کشور بماند، «محمدقاسم بابایی» جهادگر ایلامی در جنگ تحمیلی که دشمن بعثی بر علیه کشور ما تحمیل کرد در راه پایداری دین اسلام و شکوفایی هرچه بیشتر انقلاب اسلامی جانش فدا کرد. در خرمشهر محمدقاسم‌های زیادی از خود گذشتند تا به وصال خدای خود برسند. در ادامه خاطراتی از برادر شهید محمد قاسم بابایی از شهدای فتح خرمشهر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۹۲۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴

سوم خرداد اوج شجاعت و عزت ملتی بود که با دستان خالی، اما با نیروی ایمان یک دنیا را به حیرت واداشتند و جوانان با ایمان و با خدایش، بدون هیچ ترسی به استقبال شهادت رفتند تا اسلام و شرف و عزت برای همیشه در این کشور بماند، «محمدقاسم بابایی» جهادگر ایلامی در جنگ تحمیلی که دشمن بعثی بر علیه کشور ما تحمیل کرد در راه پایداری دین اسلام و شکوفایی هرچه بیشتر انقلاب اسلامی جانش فدا کرد. در خرمشهر محمدقاسم‌های زیادی از خود گذشتند تا به وصال خدای خود برسند. در ادامه خاطراتی از برادر شهید محمد قاسم بابایی از شهدای فتح خرمشهر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۹۲۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴

سوم خرداد اوج شجاعت و عزت ملتی بود که با دستان خالی، اما با نیروی ایمان یک دنیا را به حیرت واداشتند و جوانان با ایمان و با خدایش، بدون هیچ ترسی به استقبال شهادت رفتند تا اسلام و شرف و عزت برای همیشه در این کشور بماند، «محمدقاسم بابایی» جهادگر ایلامی در جنگ تحمیلی که دشمن بعثی بر علیه کشور ما تحمیل کرد در راه پایداری دین اسلام و شکوفایی هرچه بیشتر انقلاب اسلامی جانش فدا کرد. در خرمشهر محمدقاسم‌های زیادی از خود گذشتند تا به وصال خدای خود برسند. در ادامه خاطراتی از برادر شهید محمد قاسم بابایی از شهدای فتح خرمشهر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۹۲۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴

سوم خرداد، اوج شجاعت و عزت ملتی بود که با دستان خالی اما با نیروی ایمان یک دنیا را به حیرت واداشتند و جوانان با ایمان و با خدایش، بدون هیچ ترسی به استقبال شهادت رفتند تا اسلام و شرف و عزت برای همیشه در این کشور بماند، «محمدقاسم بابایی» جهادگر ایلامی در جنگ تحمیلی که دشمن بعثی بر علیه کشور ما تحمیل کرد در راه پایداری دین اسلام و شکوفایی هرچه بیشتر انقلاب اسلامی جانش فدا کرد. در خرمشهر محمدقاسم‌های زیادی از خود گذشتند تا به وصال خدای خود برسند. در ادامه خاطراتی از برادر شهید محمد قاسم بابایی از شهدای فتح خرمشهر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۹۲۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴

خاطره‌‌ای از شهید «همت‌الله شرف‌علی‌پور»
برادر شهید تعریف می‌کند: وی حامی و تکیه‌گاه محکم و استواری برای خانواده به حساب می‌آمد. مادرم از داشتن چنین فرزندی به خود می‌بالید. وجود همت به عنوان تنها نان‌آور خانواده خیلی مهم بود و تمام مشکلات خانواده بر دوش او سنگینی می‌کرد.
کد خبر: ۵۹۱۷۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۳۰

خاطرات شفاهی جانباز ایلامی
جانباز میرزایی در عملیات‌های زیادی شرکت داشت، از جمله والفجر ۳ و شاخ شمیران که در آنجا شیمیایی شد. وی می‌گوید من مسئولیت تدارکات گردان بر عهده داشتم بیشتر همرزمانم شهید شدند، به نظر او فضای جبهه فضای معنویت بود تمام کسانی که شهید شدند به نحوی هر کدام از شهادت خود آگاه بودند انگار به آنها الهام شده بود. در ادامه خاطرات شفاهی این جانباز گرانقدر منتشر می شود.
کد خبر: ۵۹۰۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵

خاطرات شفاهی جانباز ایلامی
جانباز میرزایی در عملیات‌های زیادی شرکت داشتند از جمله والفجر ۳ و شاخ شمیران که در آنجا شیمیایی شدند. وی می‌گوید من مسئولیت تدارکات گردان بر عهده داشتم بیشتر همرزمانم شهید شدند، به نظر او فضای جبهه فضای معنویت بود تمام کسانی که شهید شدند به نحوی هر کدام از شهادت خود آگاه بودند انگار به آنها الهام شده بود. در ادامه خاطرات شفاهی این جانباز گرانقدر منتشر می شود.
کد خبر: ۵۹۰۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵

خاطره‌‌ای از شهید «مراد پیشگر»
همسر شهید تعریف می‌کند: شهید ‌می‌گفت؛ زمانی که داخل سنگر بودم شخصی با لباس سفید، چهره‌ای پاک و زیبا و قدی بلند آمد و به من گفت؛ از سنگر خارج شو، من گفنم؛ نمی‌توانم، گفت؛ تلاشت را بکن، می‌توانی. من هم بلند شدم و تا خاکریز آمدم.
کد خبر: ۵۹۰۵۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳

خاطره‌‌ای از شهید «اسحاق منصوری‌نژاد احمدی»
برادر شهید تعریف می‌کند: پیش از رفتنش به جبهه و آغاز جهاد، در سطح شهر و روستا کتاب توزیع می‌کرد و تمام وقت خود را وقف انقلاب و برنامه‌های انقلابی کرده بود. او تنها کسی در خانه بود که درس می‌خواند و همیشه در حال فعالیت بود.
کد خبر: ۵۸۹۹۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۲

خاطره‌‌ای از شهید «رمضان سالاری»
برادر شهید تعریف می‌کند: برادر شهید م همیشه پشتوانه درسی ما بود و در درس‌هایی که ضعیف بودیم، با عشق و علاقه به ما کمک می‌کرد. برادرم همیشه در کنار ما بود و به زندگی‌مان کمک می‌کرد.
کد خبر: ۵۸۹۳۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۴

خاطره‌‌ای از شهید «علی ارزاق»
برادر شهید تعریف می‌کند: برادرم به پدرم گفت؛ اگر شما رضایت‌نامه را امضا نکنید، خودم امضا می‌کنم و به جبهه می‌روم؛ چون خون من از دوستان و همکلاسی‌هایم رنگین‌تر نیست. من هم وظیفه دارم در جبهه حضور پیدا کنم و از وطنم دفاع کنم.
کد خبر: ۵۸۹۲۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۳

خاطره‌‌ای از شهید «ابراهیم پرتابیان»
برادر شهید تعریف می‌کند: ابراهیم چون با بسیج و سپاه همکاری داشت منافقین چشم دیدن او را نداشتند. منافقان هرگز نمی‌خواستند تو محله، پایگاه بسیج یا بسیجی وجود داشته باشد برای همین با نقشه قبلی به طور غافلگیرانه به اتوبوسی که برادرم در آن بود حمله کردند.
کد خبر: ۵۸۸۹۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۶

برادر شهید عسگری در گفتگو با نوید شاهد:
ابراهیم عسگری گفت: رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانواده ما درباره شهید فرمودند که «ما ملت ایران و جهان اسلام به مجاهدانی همچون شهید عسگری افتخار می‌کنیم»؛ این سخن رهبر انقلاب مانند آبی بر آتش دلتنگی های مادرم بود. البته چندباری نیز شهید حاج قاسم سلیمانی به ما عنایت داشتند و در دیداری با پدر و مادرم از ایشان دلجویی کرده بودند و همه اینها باعث افتخار ما بود.
کد خبر: ۵۸۵۳۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

خاطره‌‌ای از شهید «ابراهیم خاکی‌زاده»
برادر شهید تعریف می‌کند: یادم هست بیشتر اوقات برای درس خواندن به ساحل می‌رفت و اهمیت زیادی به درس و تحصیل می‌داد. همین علاقه و اشتیاقش به درس باعث شد که پس از پایان تحصیلات، برای آموزش علم به دیگران، سربازی را در قالب سرباز معلمی انتخاب کند.
کد خبر: ۵۸۵۲۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۸

خاطره‌‌ای از شهید «احمد سالاری»
برادر شهید تعریف می‌کند: دیدم که احمد با دو نفر از بسیجی‌ها مشغول صحبت است. همان لحظه خمپاره‌ای نزدیکشان فرود آمد، اما خوشبختانه آسیبی ندیدند. همانجا بود که فهمیدیم احمد برای دفاع از وطنش مصمم است و خودش را برای جنگ آماده کرده است.
کد خبر: ۵۸۴۸۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۲

برادرشهید «عبدالله خوشبین ساروکلایی» می‌گوید: علاقه زیادی به شهادت داشتند. شهادت را راهی برای رسیدن به معبود و راه سعادت می‌دانست. در هنگام شهادت دوستانش همیشه دعا می‌کرد که خداوند این لیاقت را به ایشان عنایت کند.
کد خبر: ۵۸۴۴۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۴

خاطره‌‌ای از شهید «غلام داوری»
برادر شهید تعریف می‌کند: خودم از زبان پدرم شنیدم که می‌گفت؛ حدود دو یا سه روز قبل از اینکه خبر شهادت فرزندم را رسماً توسط مسئولین وقت بشنوم در خواب دیدم که غلام شهید شده و حتی اطلاع داشتم که از کدام قسمت بدنش نیز مجروح شده است.
کد خبر: ۵۸۳۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۷

خاطره‌‌ای از شهید «نادر سفاری»
برادر شهید تعریف می‌کند: او علاقه زیادی به رفتن به جبهه داشت و همیشه از پدر و مادرم می‌خواست تا با تصمیمش موافقت کنند. سرانجام، وقتی پدر و مادرم دیدند که او مصمم است و اشتیاق زیادی برای این کار دارد، رضایت دادند و او راهی جبهه شد.
کد خبر: ۵۸۰۶۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۴

خاطره‌‌ای از شهید «اسماعیل فرخی‌نژاد»
برادر شهید تعریف می‌کند: اسماعیل با همه دوست بود ولی با عده‌ی کمی رفاقت ویژه داشت، او برای رفاقت کردن ملاک و معیار برای خودش درست کرده بود، برای مثال آن فرد آدم خلاف و بدنامی نباشد، پایبند به ارزش‌های دینی و مذهبی باشد.
کد خبر: ۵۷۹۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۰

خاطره‌‌ای از شهید «حسین رکن‌الدینی»
برادر شهید تعریف می‌کند: برادرم اخلاق بسیار خوبی داشت. نوحه‌خوان امام حسین(ع) بود و به ایشان ارادت خاصی داشت. برادرم همیشه می‌گفت؛ می‌روم شهید می‌شوم و در راه خدا جانم را می‌دهم.
کد خبر: ۵۷۹۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹