- گزارش

navideshahed.com

چرا جنگ روایت‌ها مهم‌تر از گلوله است؟

چرا جنگ روایت‌ها مهم‌تر از گلوله است؟

دکتر انارکی عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما و تحلیلگر مسائل رسانه ای گفت: بنظرم باید فراتر از این دید، در واقع هدف اصلی جنگ روایت ها نیز می تواند سه ضلع داشته باشد، ضلع شکل‌دادن به درک مردم از یک واقعیت، ضلع مشروع‌سازی پیام و رفتار خود و ضلع بی‌اعتبار کردن روایت طرف مقابل است.

در هاله ای از غبار، خورشید شدی....

وقتی یکی از بسیجی ها به او رو کرد و گفت: حاج آقا! بی خوابی اين چند شب، امان همه ما را بريده، ان شاالله امشب با يك خواب خوب، تلافی كنيم، جوابش آیین نامه ی جاوید طریق جهاد و مقاومت شد: ببين بسيجی! می دانی آنجا كجاست؟ خوب نگاه كن. آنجا انتهای افق است. من و تو بايد پرچم خودمان را آنجا بزنيم؛ در انتهای افق. هر وقت به آنجا رسيدی و پرچم را كوبيدی، بعد برو بگير راحت بخواب!... و نام او تا امروز، در نبودنش، اسم رمز پایداری و پایان ناپذیری مصاف جبهه حق است تا محو نظام سلطه استکبار و صهیونیسم. او به ظاهر از میان ما و از صحنه نبرد با دشمن منطقه ای و جهانی، به دست جنایتکار صهیونیسم، که او را خوب شناخته بود، رفت و دیگر از او نشانی تا امروز پیدا نشد، اما تمام این میدان و معرکه ی مصاف، تجلی راه و نگاه او شد. او در جایی از تاریخ، به ظاهر، گم شد اما راه را برای همه تا همیشه، پیدا کرد...
حسن نمی‌خواست اسمش فاش شود؛ من هم «باقری» شدم/ شوخی حاج‌داود کریمی با برادران باقری(افشردی)

حسن نمی‌خواست اسمش فاش شود؛ من هم «باقری» شدم/ شوخی حاج‌داود کریمی با برادران باقری(افشردی)

شهید حاج‌داود کریمی (مسئول وقت عملیات جنوب) با ما شوخی می‌کرد و می‌گفت: «برادر پسرخاله.»! قیافه ما به‌قدری شبیه بود که داد می‌زد با هم برادریم. در عین حال غلامحسین خیلی اصرار داشت که اسمش مشخص نشود و تا هنگام شهادتش هم تعداد اندکی می‌دانستند.
از غدیرتا عاشورا؛ به خط خورشیدی خون

از غدیرتا عاشورا؛ به خط خورشیدی خون

همه چیز از عید قربان آن قبله و قلب عشق در میدان مرگ سرخ آغاز شد: که مرگ سرخ، به از زندگی ننگین است... و از سماع خونین آن هفتاد و دو سرو بی سر که تا قیامت سبزند، در قتلگاهی که از ازل تا ابد، معرکه خلقت و راز آفرینش انسان است... شاه گفتا کربلا امروز میدان‌ من است، عید قربان من است...ما شیعه ی شریعت شهادتیم. ما آب حیات از عطش شط فرات نوشیده ایم. گلدسته ی اذان ما آن گلوی بریده در گودی مقتل است. مبدا تاریخ ما عاشوراست. قبله نمای قلب ما آن حرم است که خورشیدش از خون تا قیامت، مشعل حیات جاوید است. و امسال عاشورای ما با عطر عشق و عروج شهیدان غدیر، رنگ و بویی دیگر دارد. شهیدانی که از غدیر تا عاشورا، خطی ترسیم کردند به روشنای خون و به شعاع شهادت....

نماز عشق را خونین وضویی تازه می‌بینم...

«می‌توانم بگویم که او محور این انقلاب بوده است.» شاید چنین تعبیر بلندی را حضرت امام (ره) در حق هیچ کس از بزرگان انقلاب و اصحاب خلص و خاص خود، اینگونه ادا نکرده است؛ و پس از آن جملاتی چنین از مقام معظم رهبری: «این عالم ربانی، که یکی از ارکان اسلام و بانیان انقلاب اسلامی ایران بود، با مبارزات خود در دوران اختناق و مقاومتش در برابر دشمن و با ایثار و فداکاری اش پس از انقلاب و حضورش در همه صحنه‌های حساس و سازنده، سند افتخاری برای جامعه روحانیت و نمونه‌ای از یک عالم مبارز و مجاهد اسلام بود. وجود با برکت او، می‌توانست در عرصه پیکار حق با باطل، کارساز و مشکل‌گشا و راهنما باشد و حیاتش، مشحون از جلوه‌های مبارک حیات طیبه اسلامی بود. او از شهادت بیمی نداشت و با حضور خود و عمل صالح خود، آمادگی‌اش را برای شهادت اعلام می‌کرد.»

روزی که خلیج فارس معراجگاه لاله‌های پرپر شد

تهران و شهر‌ها را وحشیانه زیر موشک گرفته بودند، انواع سلاح‌ها و گاز‌های شیمیایی را در شهر‌ها و جبهه‌ها به کار می بردند تا معادله را طبق نقشه نظام سلطه جهان تغییر دهند. 12 تیر 1367 ناوگان شیطان، حریم پاک خلیج عشق را شکست و هواپیمای حامل ۲۹۰ مسافر بی گناه و بی دفاع را با دو موشک، منفجر کرد و بستر نیلگون و فیروزه رنگ خلیج فارس، مدفن لاله‌های پرپر و پاره پیکری شد که مظلومانه قربانی شرارت و کین توزی بانیان نظم نوین جنایت و وحشت شدند...