داستان آن «ده روز»- روز هفتم؛
روز هفتم، باز هم سراسر ایران، صحنه حضور همدلانه مردم است در حمایت از امام. بختیار می گوید: «کابینه من، کابینه خیالی نیست» اما واقعیتی به روشنی آفتاب را نمیبیند که دارد هرچه جلویش ایستاده، مثل برف، آب میکند و همه واقعیتهای دیروز، یکسره تبدیل به خواب و خیال میشود. آفتابی که هر روز دو نوبت، از وسط آن پنجره رو به حیاط مدرسه «رفاه» میتابد و نه فقط ایران، که همه جهان را غرق نور میکند. مسیر آینده و تاریخ را فقط او تعیین میکند که همین امروز گفت: «ما میخواهیم یک ملت آزاد و مستقل باشیم.»