پیکر مطهر شهید مدافع حرم «عبدالكریم پرهیزگار» با حضور اقشار مختلف مردم و فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روستای كراده بخش خفر تشییع و به خاک سپرده شد.
رهام علاوه بر درس خواندن در کارهاي منزل به مادر و در کشاورزي به پدر خود کمک مي کرد و با وجود سن کمي که داشت به همراه عموي خود به برق کشي ساختمان و لوله کشي آب مي پرداخت و از این طریق خرج هزينه تحصيل خود را به دست مي آورد.
از زمانى كه ساك را برداشتم و قدم به سوى جبهه نهادم اميد برگشت را در خود نمى ديدم و از اين وضع هم متاثر نبودم و تنها هدفم رضاى خدا و همكارى رزمندگان اسلام بود.
مراسم وداع با پیکر شهید مدافع حرم «عبدالکریم پرهیزگار» سه شنبه 28 آذر ماه پس از نماز مغرب و عشاء در مصلای نماز جمعه خفر و مراسم تشییع چهار شنبه 29 آذر ماه از مصلای خفر به سمت امامزاده نور روستای کراده برگزار می گردد.
شهید مدافع حرم عبدالکریم پرهیزگار چندی پیش در راستای دفاع از حرم آل الله و همچنین دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی و امنیت کشور توسط تروریست‌ها تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
داستان کودکانه «بابا کی بزرگ می شود» به قلم فاطمه فروتن
مردم بايد بدانند كه در اين موقعيت كه تمام قدرتها برعليه ما بسيج شده اند كمبودهايى وجود دارد نبايد اين كمبودها عقيده مردم را نسبت به اين انقلاب سست كند .
شهید علی نعیمی در نهم تیر ماه 1341 در محله ي ترپه اي از توابع شهر لامرد ديده به جهان گشود. در 3 سالگي پدرش بيمار شد و به کشور قطر رفت و مادرش به مدت 9 سال هزينه ي زندگي خانواده را با خياطي دستي تأمين کرد.
شهید جعفر احمدی بیست و دوم مرداد ماه 1344 در خانواده اي مذهبي در روستاي محمد آباد از توابع فيروزآباد ديده به جهان گشود. دوران خردسالي خود را در ميان خانواده اي کشاورز و زحمت کش سپري کرد و ...
سی و ششمین مراسم سالگرد عروج سومین شهید محراب، شهید آیت‌الله دستغیب با حضور راهی مدیرکل و محمدی معاون فرهنگی و امور آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس، مردم، روحانیون ، مسئولین و خانواده های معظم شهدا و ایثارگران با سخنرانی آیت‌الله کلانتری نماینده مردم استان فارس در مجلس خبرگان رهبری در مسجد جامع عتیق شیراز برگزار شد.
آن روز ديگر حساب بيست تومان هم نکردم و زدم به چاک.و از مسجد سراسيمه و هراسان پا به فرار گذاشتم و تا دم در خانه دويدم.فردا ظهر که شد باز هواي بيست تومان آمد تو کله ام و به ياد آن چيزهائي افتادم که با بيست تومان ميشه خريد اين بود که دوباره به طرف مسجد رفتم.