نگاهی به زندگی شهید سرلشکرخلبان علیرضا یاسینی
در ماموریت بازرسی از پایگاه دوم شکاری (تبریز) و در ادامه یک سری بازرسی های سیستماتیک، شهید یاسینی از طرف تیمسار ستاری ماموریت یافته تا تعدادی از پایگاه های نیروی هوایی را بازرسی کند، افتخار آن را داشتم که در خدمت تیمسار یاسینی باشم.
به عاقبتم می اندیشیدم

در ماموریت بازرسی از پایگاه دوم شکاری (تبریز) و در ادامه یک سری بازرسی های سیستماتیک، شهید یاسینی از طرف تیمسار ستاری ماموریت یافته تا تعدادی از پایگاه های نیروی هوایی را بازرسی کند، افتخار آن را داشتم که در خدمت تیمسار یاسینی باشم. از آنجا که ایشان برخلاف عرف، فصل زمستان را برای بازرسی از این پایگاه سردسیر در نظر گرفته بود برایم سوال برانگیز بود، لذا رو به ایشان کردم و گفتم:

- تیمسار ببخشید! می شه بپرسم برای چی فصل زمستان را جهت بازرسی انتخاب کرده ای؟

خندید و گفت:

از روی عمد چنین تصمیمی را گرفته ام تا سایرین تصور نکنند برای گردش و ییلاق می رویم.

کم کم به پایگاه تبریز نزدیک می شدیم. وضعیت هوا بسیار نامساعد بود و توده های ابر دید خلبانان را کم نموده بود. در آن شرایط خاص، گمان نمی کردیم که بتوانیم بنشینیم، ولی خلبان با مهارت خوبی که داشت هواپیمای (اف-27) را از لابه لای ابرها به سمت زمین هدایت کرد و نشست. برف سنگینی باریده بود و زمین جامه سفید بر تن داشت. بدون هیچ وقفه ای به سوی ایستگاه رادار حرکت کردیم.

ایستگاه در ارتفاعات مستقر بود و بالطبع میزان بارش برف در آنجا دو چندان بودف لذا پرسنل رادار که تصور نمی کردند در آن شرایط سخت گروه بازرسی به آنجا عزیمت نمایند، با مشاهده ما اشک شوق و شادی در چشمانشان موج زد. زیرا مسئولان از نزدیک، بیشتر با مسائل و مشکلاتشان آشنا می شدند و این خود می توانست جرقه امیدی در دلهایشان باشد.

تمام روز را به بازرسی از پیشرفتهای حاصله و یافتن مشکلات و موانع موجود پرداختیم. پس از یک روز پرمشغله اما موفق، به سوی استخر و سونایی که فرمانده پایگاه تدارک دیده بود، روانه شدیم تا خستگی روزانه را از تن بگیریم. در این هنگام، شهید یاسینی توجه ام را به خود جلب کرد. او در نزدیکی و مقابل کوره داغ نشسته و در اندیشه فرورفته بود. خود را به او نزدیک کردم و گفتم:

- تیمسار! چی شده. کشتیهات غرق شدند؟!

تاملی کرد و گفت:

- تاملی کرد و گفت:

- به عاقبتم می اندیشیدم. با خود می گفتم. من که تحمل گرمای این تنور کوچک را در فاصله سه چهار متری ندارم. چگونه می توانم آتش قهر خداوند را تحمل کنم!

هنگام بازگشت از ماموریت نشستی داشتیم. تیمسار از انجام آن ماموریت موفق، مسرور بود و بنا داشت این گونه بازرسی های خوب و سازنده را برای سایر پایگاه های انجام دهد. شهید یاسینی با انتخاب مجرب ترین افراد و ثابت نگهداشتن اعضای تیم، سعی می کرد بازدهی تیم بازرسی را ارتقا بخشد.

راوی: سرهنگ خلبان احسان فاضلی

منبع: انتخابی دیگر/ مروری بر زندگی شهید سرلشکر خلبان علیرضا یاسینی/ نیروی هوایی ارتش/ 1377

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده