شهادت، هدیه ای بزرگ از جانب خداوند تبارک است
به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید "عارف آقا بیگی" یکم فروردین 1346 در شهر گوگان از توابع شهرستان آذر شهر بدنیا آمد. پدرش یدالله، کشاورز بود و مادرش محترم نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت هفتم اسفند 1362، در جزیزه مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
در وصیتنامهای که به یادگار مانده نوشته بود:
بسمه تعالي
با درود بر امام امت خميني کبير رهبر مستضعفين جهان و با سلام بر شهيدان به خون خفته کربلاي خونين ايران و با آرزوي سلامتي و موفقيت و پيروزي کامل رزمندگان اسلام، مخصوصاً پيروزي کامل و باز شدن راه کربلاي حسيني در اين عملياتي که اکنون آماده مي شويم تا انشاء الله به ياری خداوند تبارک و تعالی چنان سيلی به صدام و اربابانش بزنيم که ديگر قدرت تقدی به اسلام و مسلمين را نداشته باشند.
حضور گرامي پدر و مادر عزيز و برادر و خواهرانم برسد.
از اين که نتوانستم بعد از نامه اول نامه هاي ديگري براي شما بنويسم خيلي معذرت مي خواهم. البته دست خودم نبود چون که بعد از اين که از گيلان غرب به جنوب منتقل شديم ديگر نمي توانستيم نامه بنويسيم. اگر قرار مي شد که نامه بنويسيم حمله خداي ناکرده آشکار مي شد و ما نمي خواستيم که دشمن از اين عمل ما باخبر شود. اين نامه را در حالي براي شما مي نويسم که حمله در پيش است و ما خود را آماده مي کنيم تا ضربه هاي محکم و پي در پي بر سر دشمن فرود آوريم. انشاء الله بتوانيم راه کربلا را به روي شما عزيزان و مخصوصاً به روي خانواده هاي شهدا باز کنيم. واقعاً الان در اين جبهه ها شور ديگري هست. همه در اينجا ديگر فکر دنيا و ماديات و اينجور چيزها را نمي کنند؛ بلکه همه غرق در معنويات هستند. دعاها و راز و نيازهاي شبانه روزي در اينجا آدم را واقعاً از فکر دنيا و ماديات باز مي دارد و انسان را به خدا نزديک مي کند. پدر و مادر و برادر و خواهران عزيزم اگر در اين حمله لياقتش را پيدا کردم و به لقاء الله (شهادت) رسيدم اميدوارم که از نبودن من هيچ ناراحت نبوده باشيد و بدانيد که شهادت هديه اي است؛ بزرگ از جانب خداوند تبارک و تعالي به کساني که لياقتش را دارند. در آخرين لحظات عمر خود از شما پدر و مادر عزيزم مي خواهم که اولاً مرا حلال کنيد و ثانياً افتخار کنيد که پسرتان را در راه خدا قرباني داده ايد ولي من نتوانسته ام که حق پسري را براي شما ادا کنم، ولي از شما مي خواهم که مرا ببخشيد و حلال کنيد و اما تو اي برادر بزرگ و عزيزم؛ اميدوارم که بعد از رفتن من هميشه راه شهيدان را ادامه داده باشي و از اين که من به تو آزار و اذيت هاي بيشتري رسانده ام مرا حلال و از خداوند براي من طلب استغفار کني. اما شما اي خواهران عزيزم؛ اميدوارم که شما هم زينب وار در سنگر مدرسه مخصوصاً به فعاليتهاي خود ادامه داده باشيد و از اين که شما را هم بيشتر اذيت و آزار کرده ام مرا حلال کنيد. از شما مي خواهم که هميشه در دعاهايتان امام و رزمنده گان را از ياد نبريد و هميشه در زندگي راه و روش پيامبران و امامان را سرمشق خود قرار دهيد. ضمناً وصيت نامه ام را به برادر حسن بيات تحويل داده ام.
به اميد موفقيت و پيروزي شما عزيزان و به اميد هر چه بهتر و پيروز شدن رزمنده گان اسلام و با آرزوي طول عمر براي امام امت.
عارف آقابيگي
1362/12/27
در جبهه جنوب
منبع اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان آذربایجان شرقی شهرستان آذرشهر
انتهای پیام/