امت حزب ا...، خدا با حلال کردن شما، مرا خواهد بخشيد
به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید "احمد حسن بگلو" یکم فروردین 1344در شهرستان مرند بدنیا آمد. پدرش حسین نجاری میکرد و مادرش طیبه نام داشت. دانشجوی دوره کاردانی بود به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یازدهم فروردین 1367 در شلمچه در اثر سانحه رانندگی و ضربه مغزی به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای باغ رضوان زادگاهش واقع است.
بسم رب الشهدا و الصديقين
با سلام حضور بقيه ا... اعظم اروحنا له الفداء که با ظهور خويش همه ستمگران را از صحنه زمان به در خواهد کرد و با قيام پرشکوهش اسلام را براي هميشه زنده خواهد کرد؛ و با سلام به حضور نائب بر حقش امام امت اين اسطوره مقاومت در برابر ظلم و ستم که در هر موقعيتي با نداي روح بخش خويش تمام مسلمانان به خواب رفته را بيدار مي کند؛ و روحي تازه براي مقابله با ظلم و ستمگري به آنان مي بخشد او که همچون پيامبر در زمان خويش با شرق و غرب تجاوزگر به مبارزه بر مي خيزد. شرق و غرب را به لرزه وا مي دارد و با درود به روان پاک شهيدان، اين گلگون کفناني که با نثار خون خود به پاي درخت اسلام آن را در هر لحظه به روز و به روزتر مي سازند. اينان که به نداي آسماني «هل من ناصر ينصرني» حسين زمان لبيک و آن را با دل و جان مي خرند و حضورشان در صحنه نبرد نيز شاهدي بر اين مدعاست.
اين شهيدان که همچون حسين در صحرای کربلاي ايران چون لاله های پرپر شده به خاک و خون خود مي غلطند و خون خود را در راه اين انقلاب اسلامي به پاي آن نثار مي کنند. با سلام حضور تمامي رزمنده گاني که همچون سدي استوار در مقابل دژخيمان زمان مي ايستند. آنان را به خاک ذلت مي نشانند و از مرزهاي اسلام حراست مي کنند. دشمنان اين مرزها را به دريوزگي وا مي دارند و نشان مي دهند که اينان چگونه درس شهامت را از حسين (ع) آموخته اند. خداوند يار و ياورشان باد!
در اينجا سخني با پدر خويش دارم که از او مي خواهم مرا حلال کند و از فرمايشات امام پيروي کند و در شهادت من غمگين نباشد. فقط براي امام حسين (ع) گريه کند که او سرور همه ما بود و با صبر خويش مشتي محکم بر دهان دشمنان اسلام بزند و آنان را نابود کند. اما اي مادر عزيز و مهربانم، اي که در تمام لحظه هاي زندگي مرا ياري مي کردي و به من درس شهامت را مي آموختي. مرا در راه اسلام هدايت مي کردي تا به اين سن و سال رساندي که بتوانم به امتم خدمتگزار باشم. از تو ميخواهم که همچون زينب يک مادر الگوئي باشي تا دشمنان از ديدن تو به هراس بيفتند و ديگر نتوانند قد علم کنند. و سخني با خواهر خويش دارم که او را وصيت به صبر و بردباري مي کنم و از او مي خواهم در تمام صحنه ها از زينب درس گيرد و همچون زينب زندگي کند و مرا نيز حلال کند که من هيچ وقت نتوانستم برادري خوب براي او باشم و سخني نيز با برادرانم دارم. آنان که در همه حال همچون دست هاي يک بدن براي من بودند و مرا ياري و کمک مي کردند و من جز آنان يار و ياوري نداشتم. آنان را وصيت به صبر و بردباري و شجاعت و حسين(ع) زندگي کردن مي کنم. از آنان نيز مي خواهم که مرا حلال کنند و از آنان تقاضاي کوچکي که دارم اين است که هميشه پشتيبان ولايت فقيه باشيد و در شهادت من صبر کنيد که من در راه الله شهيد مي شوم و جز الله هدفي ندارم و جز به جا رساندن امر الهي هيچ هدفي را ندارم و به هيچ حزب و گروهي وابسته نيستم و فقط از جنداله و رهبرم روح اله است و اما اي پدران و مادران بزرگوارم از شما تقاضا دارم که مرا حلال کنيد و از گناهان من که به شما کردم بگذريد و مرا ببخشيد و در شهادت من صبر کنيد.
و اما وصيتي که در مورد خودم دارم اين است که اگر مفقودالاثر شدم به خدا شکر کنيد و از خداي تعالي براي من آرزوي بخشش کنيد و اگر جنازه ام به دستتان رسيد آن را خيلي سبک و با عده ي کمي تشييع کنيد و زياد تشريفات نکنيد که من لايق تشريفات نيستم. من در حدود 240000 ريال پول نقد دارم که يک سوم آن را به جبهه هاي جنگ تحويل دهيد و يک سوم ديگر را به مادرم بپردازيد و يک سوم آخر آن را خرج دفن من کنيد و اگر از آن باقي ماند آن را به پدرم مي سپارم و اگر نماند که خدا از شما راضي شود و در مورد نماز من، نماز بنده را حجه الاسلام و المسلمين حاج ميرزا رضاي فقهي بخواند و اگر او نبودند حاج ميرزا حسين رحمتي بخواند و مرا در باغ رضوان به خاک بسپاريد و اين جمله را هميشه در اعلاميه ها بنويسيد که "امت حزب ا... مرا حلال کنيد که خدا با حلال کردن شماست، که مرا خواهد بخشيد."
والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي کنار مهدي خميني را نگهدار
خداحافظ 25/11/62