خاطره‌‌ای از شهید «اسکندر جعفری»
شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۰۲
برادر شهید تعریف می‌کند: «اسکندر با دوستش مشغول بازی بود که نزد ما آمد و گفت "گرسنه‌ام است"، مادرم گفت "هیچ چیزی برای خوردن نداریم، الان برایت آب آنار آماده می‌کنم تا بخوری"، اسکندر با اینکه خیلی خسته بود هیچ اعتراضی نکرد و نان را در آب انار ریخت و خورد.»

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «اسکندر جعفری» يكم ارديبهشت 1344، در روستای قلعه‌نو از توابع شهرستان بافت چشم به جهان گشود. پدرش كهندل، كشاورز بود و مادرش نبات نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. بيست‌ و يكم ارديبهشت 1363، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به پهلو، شهيد شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

ب

ماجرای قناعت شهید جعفری در کودکی

اسکندر در سن پنج سالگی از مهر پدری محروم شد. مادرم ما را بزرگ می‌کرد و برای ما هم پدر بود و هم مادر.

یک روز به اتفاق اسکندر و مادرم در باغمان مشغول هرس درختان و از بین بردن علف‌های هرز بودیم که وقت ناهار رسید. اسکندر با دوستش مشغول بازی بود که نزد ما آمد و گفت: «گرسنه‌ام است.»

مادرم گفت: «هیچ چیزی برای خوردن نداریم، الان برایت آب آنار آماده می‌کنم تا بخوری.»

اسکندر با اینکه خیلی خسته بود هیچ اعتراضی نکرد و نان را در آب انار ریخت و خورد.

(به نقل از برادر شهید)

ب

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده