زندگینامه
مجید حافظی، پنجم فروردین ۱۳۴۴، در شهر قزوین چشم به جهان گشود. پدرش حسن، سراج بود و مادرش ملکه نام داشت. دانش‌آموز سوم راهنمایی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

به گزارش نوید شاهد قزوین:

وصیت نامه شهید مجید حافظی

مادر، کسی که قلبم برای او می تپد

سلام بر زینب زمانم؛ گل سرخ زندگیم؛ بزرگ فداکارم و سلام بر کسی که رنج‎های زندگی را تحمل کرد و لب به سخن نگشود و بالاخره سلام بر مادر همیشه خوبم.

کسی که قلبم برای او می تپید. مادرم؛ گره‎گشای زندگیم! نمی دانی چه‎قدر به تو عشق می ورزم.

مادر! هنوز آن تبسم‎های شیرینت و پدر! آن پندهای حکمت‎آمیزت و آن فداکاری هایت از پرده‎ی گوش و چشم بینایم بیرون نرفته، که دست تقدیر زمان ما را از هم جدا ساخت.

آخر مگر می شود بگذاریم این کافران صدامی، بر مسلمانان چیره شوند؟

نه! نه! نمی گذاریم. بگیرید سلاحم را تا ببینید چه‎طور با چنگ و دندانم با شما، از خدا بی‎خبران ستیزه می کنم.

از خواهر و برادر عزیزم می خواهم که راه اسلام را طی کنند، که می کنند؛ برای این‎که اسلام دین سعادت‎بخش جهان است.

شاید این آخرین سخن من بر روی کاغذ باشد و دیگر دنیا را با آن همه شُکوه و عظمت خدادادی و یا ریا، غرور و دروغ شیطانی، نبینم.

عظمت و شُکوه در جمهوری اسلامی، امام و روحانیت، دولت و ملت، همه و همه برای یک هدف، آن هم برای الله، گام می نهند و درست رو به روی آن، آمریکا -این شیطان بزرگ-، حزب بعث -دست‎پرورده و نوکر حلقه به گوش، منافقین -آن دورویان بدذات و تفرقه‎انداز بیچاره، ترسو و آن انگل‎های جامعه، آنهایی که روی باد می چرخند و منتظر نسیمی هستند که به طرف قطب آن روانه شوند- قرار گرفته‎اند.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده