وصیت نامه برادر شهید غیبعلی ارژنگ
با حملات پی در پی دمکراتها این غیور مردان بودند که آنها را زمین گیر کرده بودند تا اینکه در آستانه سقوط میاندوآب نیروهای جندالله شاهین دژ که نزدیک به محل درگیری بود که غیبعلی نیز همراه این گردان بود به کمک نیروهای میاندوآب رسیده و آنها را متواری کردند
به گزارش نوید شاهد آذربایجانشرقی :در روزگار نه چندان دور رژیم بعث عراق که حمله همه جانبه ای را بر علیه کشور نوپای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده بود نیروهای دمکرات و کومله و غیره جنگ تمام عیاری را در منطقه کردستان از داخل شروع کرده بودند تا جایی که میاندوآب در 160 کیلومتری تبریز در تاخت و تاز این نیروها بود . پاسداران و بسیجیان بومی رشیدی بودند که خواب دشمنان را به یاس تبدیل کردند که ازجمله پاسدار شهید غیبعلی ارژنگ از این نیروها بود وی درسال 1343 روستای زمان آباد شاهین دژ متولد و از سال 1360 به عضویت بسیج در آمد  و در سال 1363 پاسدار رسمی شد با حملات پی در پی دمکراتها این غیور مردان بودند که آنها را زمین گیر کرده بودند تا اینکه در آستانه سقوط میاندوآب نیروهای جندالله شاهین دژ که نزدیک به محل درگیری بود  که غیبعلی نیز همراه این گردان بود به کمک نیروهای  میاندوآب رسیده و آنها را متواری کردند و شهر را از سقوط حتمی نجات دادند  و ایشان نیز در این عملیات به شهادت رسید روحش شاد .
وصیت نامه برادر شهید غیبعلی ارژنگ
ضمن سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب یاورمستضعفان ، دشمن ابر قدرت های جهان خوار و بادرود به ارواح پاک شهدای اسلام از هابیل تا به امروز انقلاب اسلامی و رزمندگان در جبهه های حق علیه باطل و با درود به امت قهرمانپرور که با از دست دادن جوانان غیور و رشید شان نهال اسلام را آبیاری کرده و زیر بنای توحیدی را در روی زمین تحکیم بخشیدند . باری پدر و مادر و خانواده ام برایم گریه نکنید که چون من به لقاء ا... پیوسته ام و زندگی نوین و جاویدی را شروع کرده ام و بجای گریه برای حق . لبیک بگوئید و اسلام را در جهان ترویج دهید و دنباله رو راه امام عزیز باشید .امام را تنها نگذارید و برای طول عمر آن حضرت دست از دعا بر نکشید که او فرد عادی مثل ما نیست و یک انسان ملکوتی می باشد . پدر و مادر یک عمر من با شما زندگی کرده ام اگر در طول این مدت از من بدی دیده اید امیدوارم که مرا ببخشید و از عمویگرامیم خواهشمندم که با تمام خانواده شان اگر از طرف من بدی دیده باشند محض رضای خدا  مرا ببخشند و از همسرم کبری خواهشمندم که از عوض من از تمام خویشان حلالیت بطلبد . در ضمن اگر شهادت نصیبمان شد جنازه ام در قبرستان گلشن زهرا کنار قبر پسر عمویم دفن کنید چرا که ما همیشه با هم بودیم و می خواهیم که بعد از مرگمان نیز با هم باشیم . پدر و مادر من برای هیچکس مقروض نیستم و از هیچکس هم طلبی ندارم و از برادر بزرگوارم آقای اکبر که من خیلی برایش اسباب زحمت بودم طلب بخشش می کنم و امیدوارم که مرا ببخشد .
مستان خدا اگر چه هزارند یکی اند                   مستان هوی جمله دو گانه است و سه گانه به امید پیروزی نهایی رزمندگان و طول عمر برای امام عزیز و نابودی کفر جهانی غیبعلی ارژنگی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده