خاطرات شهید - صفحه 3

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات شهید
کتاب «عهد‌ کمیل» روایتی خواندنی از خاطرات «شهید مصطفی (کمیل) صفری تبار» به قلم «مصّیب معصومیان» است که به کوشش «انتشارات شهید کاظمی» منتشر شده است. خاطره‌ خواندنی از شهید مصطفی صفری‌تبار را با عنوان «پیمان برادری» به روایت همسر شهید در ادامه می‌خوانیم.
کد خبر: ۵۴۹۹۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۷

روایتی از خاطرات سردار شهید «علیرضا ماهینی» در قالب موشن گرافیک به عنوان «سردار لاله‌ها» منتشر شد.
کد خبر: ۵۴۹۱۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۵

کلیپ با ستاره‌ها؛ معرفی شهید «رجب پریمی»
کلیپ «با ستاره‌ها» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و گروه تلویزیونی بسیج صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. در این کلیپ به معرفی شهید «رجب پریمی» پرداخته شده است که توجه شما را به دیدن آن جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۴۸۵۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۷

مراسم آیین رونمایی از کتاب «آخرین عکس» روایت زندگی و خاطرات شهید «علی مزارعی» در شهرستان دشتی برگزار شد.
کد خبر: ۵۴۶۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۸

همسر شهید «محمود حبیبی» در خاطره‌ای از زنده بودن همسرش پس از ماجرایی که برایش اتفاق افتاده سخن می‌گوید، در ادامه داستان زندگی و ماجرای زنده بودن این شهید والامقام را مطالعه فرمایید.
کد خبر: ۵۴۳۶۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸

شهید بایز کارگر از شهدای استان کردستان است که در سال ۱۳۴۴ به دنیا آمد و پس از سال‌ها مجاهدت، حین درگیری با گروهک ضد انقلاب به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۴۳۴۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۴

هم‌رزم شهید «آیت‌الله عرب دامرودی» نقل می‌کند: «بعد از زیارت و پابوسی آقا امام رضا (ع) در کنارم ایستاد و گفت: این سری که برم شهید می‌شم! نگاهی به چشمان معصوم و اشک آلودش انداختم و گفتم: نه نمی‌خواد شهید بشی! اصلا نمی‌خواد بری؛ صبر کن تا با هم بریم.» نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته دانش‌آموز، خاطراتی از این شهید گران‌قدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۴۲۹۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۴

شهید تیمور ضیایی از شهدای کردستان است که در فروردین ماه سال ۱۳۳۳ در شهر سریش آباد به دنیا آمد و پس از سال‌ها مجاهدت در آبان ماه سال ۱۳۵۹ حین درگیری با ارتش بعث عراق در جبهه «کنجان چم» به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۴۲۶۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹

روایت زندگی «سعید گلاب بخش» از زبان برادرش؛
برادر شهید «سعید گلاب بخش» در روایتی از این شهید گفت: همیشه سعید قبل از هر عملیات وارد خاک عراق می شد و یکی از مکانهای مهم دشمن را منهدم می کرد.
کد خبر: ۵۴۲۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۷

خاطرات شهید
وقتی وارد کانال شدیم ناصر به حالت سجده در کانال افتاده بود، بعضی از بچه ها فکر می کردند که در حال نماز خواندن است. ناصر را بلند کردیم،آن عزیز خیلی سبک بود. بوی خوشی می داد، صورتش غرق نور بود. در ادامه خبر خاطرات شهید « ناصر میرسنجری» را به روایت همرزمانش بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۱

مستوره کریم پور، همسر شهید «ایوب رضایی» در مورد همسرش می‌گوید: حقیقت این است که زندگی مشترک ما زیاد طول نکشید. اما از قبل ایوب را می‌شناختم، او انسان باوقار و نجیبی بود.
کد خبر: ۵۴۱۸۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۳

قسمت نخست خاطرات شهید «تقی فدائی‌اسلام»
همسر شهید «تقی فدائی‌‌اسلام» نقل می‌کند: «او یک چیز‌هایی می‌خرید و می‌آورد خانه و همان شب یا فردا آن‌ها را می‌برد. گفتم: تقی! اینا رو به چند تا خانواده که اطراف ما هستن، بده. ناراحت شد و گفت: به من نگو کجا ببر یا نبر، ثوابش کم می‌شه.»
کد خبر: ۵۴۱۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۰

قسمت دوم خاطرات شهید غلامحسین فرهنگی
برادر شهید «غلامحسین فرهنگی» نقل می‌کند: «صدای مسئول پست‌خانه به انتظار دو ماهه‌ام پایان داد: علی آقا! بیا اینجا نامه داری! نامه را که به دستم داد تا به خانه برسم یک نفس دویدم. توی حیاط خانه‌مان درِ پاکت نامه را باز کردم. چقدر متنش به نظرم آشنا بود. ...»
کد خبر: ۵۴۱۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۰

قسمت نخست خاطرات شهید غلامحسین فرهنگی
برادر شهید «غلامحسین فرهنگی» نقل می‌کند: «گفتم: داداش! من هم دوست دارم کتاب بخوونم. چرا به من نمی‌دین؟ اشاره‌ای به قفسه کتاب‌ها کرد و گفت: داشتن بیشتر این کتاب‌ها جرمه! نباید کسی بفهمه!»
کد خبر: ۵۴۱۲۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۹

خواهر شهید «محمد چوزوکلی» نقل می‌کند: «محمد چهار ساله آن قدر ضعیف و ناتوان شده بود که حتی نای گریه کردن هم نداشت. پیرزنی آمد به مادرم گفت: اختر جان! این بچه‌ها رو از اتاق بیرون کن. برو توی حیاط آب گرم کن. من جیغ زدم: داداشم زنده است، می‌خوای بچه زنده رو دفن کنی؟»
کد خبر: ۵۴۱۰۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۴

همرزم شهید حسن مدنی فرد در بیان خاطره اش این گونه می‌گوید: «حسن مرد لحظه‌های خطر بود و در پاکسازی کلیه روستا‌های مریوان با خلاقیت‌هائی که داشت با کمترین نیرو به نبرد با دشمن می‌رفت.»
کد خبر: ۵۴۰۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳

به مناسبت سالگرد شهادت شهید «علی‌اکبر قلعه آقابابائی» ویژه‌نامه این شهید گران‌قدر شامل زندگی، وصیت‌نامه، خاطرات، دست‌نوشته و تصاویر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۴۰۲۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۵

قسمت نخست خاطرات شهید حسین شعبانی
مادر شهید «حسین شعبانی» نقل می‌کند: «چند روز قبل از این که جنازه حسین را بیاورند شبی در خواب دیدم که حسین از جبهه آمده؛ به او گفتم: حسین جان! خوش آمدی بیا تا صورتت را ببوسم. گفت: مادر از کف پایم بوسه بگیر!؛ رفتم طرف سر او و پتو را کنار زدم دیدم حسین سر در بدن ندارد.»
کد خبر: ۵۴۰۱۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴

خاطرات همرزم شهید «مجید مریوند»
شهید مریوند می‌گفت: لباس سپاه، لباس دست دوخت فاطمه الزهرا (س) است و اگر تنم باشد و شهید شوم این لباس کفنم خواهد بود تا شاید نزد بی بی دوعالم در آن دنیا روسفید باشم.
کد خبر: ۵۳۹۵۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۳

قسمت دوم خاطرات شهید ابراهیم الماسی
آخرین نامه‌اش، بعد از شهادتش رسید. نوشته بود: «مادر! از خدا بخواه من شهید بشم!»
کد خبر: ۵۳۸۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۹