منشور دانشجویی از نگاه پزشک شهید
بنام خدا
میدانی که آدمهای زیادی هستند که هر روز زندگی میکنند و روزگار میگذرانند و درگیر مسائل مختلفی هستند. بسیاری از آنها زندگی معمولی را که خوردن و خوابیدن و .... است، دوست دارند و میل ندارند هیچ قال و مقالی در زندگیشان اتفاق افتد. به هیچ وجه از خود سؤال نمیکنند که برای چه آمدهاند، چکار باید بکنند و چگونه باید بروند. ولی قدر مسلم اینکه هر انسانی دو راه بیشتر ندارد: یا راه «الله» یا راه «شیطان»، یا حرکت در مسیر «کمال» و رشد ارزشهای خدایی خویش و یا «انحطاط» و سقوط در منجلاب ذلت و هوی و هوس و پیروی از شیطان و دوری از فطرت خدایی. و همواره بر سر دو راهی انتخاب «رشد و غی»، «عزت و ذلت»، «علم و جهل»، «خودآگاهی و از خود بیگانگی»، «آزادی و اسارت» قرار دارد تا اینکه یکی از این دو خط را انتخاب کند و ماهیت وجودی خویش را خود بسازد. (خلقنا الانسان فی احسن تقویم، ثم رددناه اسفل السافلین، الا الذین امنوا و عملو الصالحات فلهم اجر غیر ممنون).
یعنی انسان را در بهترین حالت و صورتها آفریدیم و سپس او را به پَستترین پَستها تنزل دادیم، مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل شایسته کردند، پس برای آنان اجری است بدون منت.
در این آیهها دو وضعیت را که انسان داراست، به خوبی بیان میکند. بنابراین من و تو نیز حتماً باید بدلخواه یکی از این دو راه را انتخاب کنیم که البته به لطف خدا برگزیدهایم. ولی آیا تنها انتخاب کافی است؟ حتماً خواهی گفت: نه. خوب پس چه باید کرد؟ ادامه قضیه چطور است؟ نظر من این است که باید هر فردی با برنامه و طرح مشخص، راهی را که انتخاب میکند، بپیماید و مراحل مختلف را طی کند. افرادی که بیتفاوتی را بر میگزینند یا راه ضد توحیدی را، هر دو در نهایت در یک مسیرند، چرا که فردی که زندگی آرام و بدون دردسر را خواهان است، بالاخره به سکون دچار میشود و به تعفن. و سرانجامش گندیدن است و بیخاصیت شدن و همانند فرد شیطانی، جوهر انسانی خود را باختن. ولی وقتی بخواهیم راه «خداگونگی» را برگزینیم، که برگزیدهایم، بالطبع با مشکلات فراوانی روبرو خواهیم شد که راهنمای مکتب یعنی قرآن، خود اشاره میکند که به وسایل مختلف مانند گرسنگی، ترس، خطرات جانی و مالی و.... شما را آزمایش میکنیم تا آنهایی را که صابر هستند بشناسیم و صابران نیز همان کسانی هستند که وقتی با این مشکلات روبرو میشوند، میگویند ما از آن خدائیم و به سوی او باز میگردیم (انا لله و انا الیه راجعون). در همین مورد میتوانی به سوره بقره آیه 156 مراجعه کنی.[1]
بنابراین باید روشهایی را در پیش گرفت تا هر چه بیشتر با موانع ضد توحیدی درگیر گردیده و در کوره حوادث آبدیده شد و خویشتنِ خویش را آنچنان که شایسته است به صفات خدایی همچون «دانایی»، «آگاهی»، «خلاقیت»، «ابتکار»، «تقوی»، «عدالت» و ... آراست.
در این رابطه لازم میدانم نکاتی را توصیه کنم که خود نیز طی سالهای گذشته با آنها روبرو بوده و به تجربه گذراندهام. اولین مسئلهای که باید بدان توجه کرد، اینست که برای رشد هر چه بیشتر، قبل از همه چیز، وجود شرایط و محیط مناسب و مساعد لازم است تا نَفسِ انسانی بتواند در آن محیط، خوب تغذیه کند و نور بگیرد و نمو کند و متحول شود از لجنی بودن به الهی شدن.
اکنون که تو امسال آخرین سال دبیرستان را میخوانی بعد از آن روشن است که دیگر محیطِ خوی نمیتواند آن شرایط لازم را برای ادامه حرکت و رشد فراهم نماید. چرا که طی 12 سال، به نظرم توانسته باشی تا حدی آنچه را که باید، کم و بیش از آنجا بگیری. بنابراین به عقیدۀ من محیطی وسیعتر و پربارتر، که زمینه بهتری برای شکوفایی استعدادهای انسانی را داشته باشد، نیاز است. جوی که در آن همانطوری که گفتم بتوان بیشتر درگیر با مشکلات و موانع شد، تا هر چه بیشتر پختهتر گردید و به همان نسبت صابر و متقیتر.
دانشگاه محیطی است با افکار متنوع و گوناگون و عوامل متعدد که میتوان ظرفیت وجودی خود را با استفاده از این جو و شرایط توسعه داد. زیرا که در آنجا عوامل زیر وجود دارند:
1ـ برخورد افکار گوناگون که موجب ترقی و تعالی است. 2ـ امکان ارتباط بیشتر با جامعه. 3ـ امکانات مطالعه و بررسی علمی و عملی مسائل فرد و جامعه. 4ـ بودن روابط دست و پاگیر و محدود کننده مدرسه که فرد را تحت کنترل در میآورد، در حالی که محیط دانشگاه به فرد شخصیت داده و او را در انتخاب سرنوشت خود و راه ترقی یا تنزل خود آزاد میگذارد و مسائل دیگری که نمیتوان همگی را به یکباره گفت و نه با نوشتن امکان پذیر است بلکه تنها باید خود تجربه کرد.
در این رابطه توصیه میکنم سعی کن قبل از همه، دروس امسال و بعد دروس سالهای قبل و نیز معلومات عمومی را بخوانی و از تستهای مختلف استفاده کنی. البته قرار است سؤالات کنکور سالهای قبل به صورت کتابچهای منتشر شود که اگر بیرون آمد برایت میفرستم.
مسئله دوم برنامههایی است که باید داشته باشیم تا هم خود و هم جامعه را هر چه بیشتر در مسیر توحیدی پیش ببریم. وجود محیط مناسب، شرط لازم است ولی کافی نیست. عامل اصلی نفس انسانی است و جوهر خویشتن هر فرد. باید خود را ساخت ولی همگام با جامعه نه جدای از آن. افرادی که تصور میکنند باید گوشه عزلت گزید و به عبادت و زهد و صوفیگری مشغول شد تا خداگونه گردید و توحیدوار، همواره راه خطا پیمودهاند. چرا که راه خدا بطور قطع از میان خلق عبور میکند. روایتی از پیامبر (ص) یا امامان علیهمالسلام است که میگوید: «مردم عیال و خانواده خدایند» پس باید همواره در ارتباط با خانواده خدا بود. لازم میدانم برنامه عملی را که خود تجربه کردهام، پیشنهاد کنم تا اگر خواستی اجرا کنی.
الف) مطالعه غیر درسی: مسئله مهمی که مطرح است برای اینکه بتوانیم رشد کرده و ارزشهای وجودی خود را ظاهر سازیم، لازم است که اصول مکتب را فرا گیریم تا بتوانیم ایدئولوژی را در عمل مورد استفاده قرار دهیم. چرا که بدون شناختن اصول اساسی مکتب، قادر نخواهیم بود راه را از چاه تشخیص دهیم و با هر بادی که بوزد به آن طرف خم خواهیم شد. لذا به نظر من قبل از علم، ایمان مطرح است و مکتب. نباید به هیچ وجه از مطالعات ایدئولوژیکی غافل شد و به بهانه اینکه درس و مشق سنگین است، این امر حیاتی را به کنار گذاشت و گفت که فرصت زیاد است و میخوانم.
من هنگامی که به دانشگاه وارد شدم، فهمیدم که چقدر کمبود دارم. با افکار گوناگون و با راههای متفاوتی که در دانشگاه با آن مواجهه میشوی و در برخورد با عقاید مختلف، آن وقت است که در خود لزوم داشتن ایدئولوژی قرص و محکم را احساس میکنی. البته من در دوران دبیرستان آنچنان راهنمایی نداشتم که مرا به این مسائل متوجه کند ولی چون اکنون خود برخورد کردهام، از این لحاظ خواستم توصیه کنم که مطالعات غیر درسی یا ایدئولوژیکی را باید مقدم بر درس قرار دهی و از هر فرصتی و امکانی برای اینگونه مطالعات بهره ببری. هر چند که امسال لازم است که در مورد تحصیل برای قبولی دانشگاه توجه بیشتری به امر درس بکنی ولی این را به عنوان یک توصیه مهم از من بپذیر که هیچوقت ایدئولوژی و مکتب را رها مکن. اگر از هم اکنون به پایهریزی اصول مکتب در وجود خودت نپردازی هر چقدر که بگذرد به همان میزان بیعلاقه خواهی شد و نتیجهاش اینکه مثل اشخاصِ بیتفاوت میشوی که خطر آن بسیار زیاد است.
در زمینه مطالعه پیشنهاد میکنم این امور را در نظر بگیری که در رابطه مستقیم با خودسازی مطرح است:
(البته من سعی میکنم خودم به تمامی این موارد عمل کنم و تنها توصیه و پیشنهاد است نه اجبار)
1- مطالعه کتب ایدئولوژی اسلامی.
2- مطالعه روزنامه (حداقل یک روزنامه بطور روزانه برای آگاهی از وقایع روز مملکت و جهان).
3- مطالعه اطلاعیهها و اعلامیههای مقامات دولتی، اشخاص، سازمانها و گروههای مختلف جهت آگاهی و تشخیص موضع درست.
4- گوش دادن روزانه به اخبار رادیو.
ب) سعی کن هر روز حداکثر شش یا هفت ساعت بخوابی، آن هم طبق یک برنامه مشخص، نه هر روز یک ساعت مختلف. من که خودم در همین حدود میخوابم. خواب از مسائل مهم است که اگر بتوان آن را کنترل کرد میتوان بر میزان اراده و تصمیم خود آگاه شد، چرا که هر قدر خواب بیشتر باشد حتماً نیز به همان اندازه بیخبرتر از وقایع و احمقتر خواهیم بود. رعایت اعتدال در هر مسئلهای به نظر من ضروری است. همانطوریکه هدف ما ساختن امت وسط است یعنی در هر زمینه در حد طبیعی شدن.
ج) در صورت امکان کوهنوردی که مخصوصاً روحیه اجتماعی و همکاری و همیاری را تقویت مینماید.
د ـ پرهیز از غرور و خودپسندی در مواقعی که کاری مثبت برای خود و دیگران انجام میدهیم.
ه) رعایت نظم و انضباط کامل در همه موارد زندگی در هر حال. نظم امریست که توصیه میکنم حتماً بهش توجه کن. امام علی (ع) در قسمتی از وصیت خود به امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و به همه کسانی که وصیتش بدستشان میرسد میگوید: «الله الله فی نظم امرکم» یعنی شما را به خدا سوگند میدهم که در امور زندگی خود منظم باشید.
و) از تلف کردن وقت که بسیار با ارزش است اجتناب کن و لحظات از دست رفته همچون آب از دست رفته که به جوی باز نمیگردد، قابل جبران نیست. سعی کن از اموری که هیچ فایده و کمکی در جهت رشد خداییات نمیکند، پرهیز کنی.
ز) در همۀ اوقات چه در اطاق مطالعه، لباس پوشیدن و نگهداری وسایل، امور رسیدگی به خانه، نظافت را به طور دقیق رعایت کن.
ح) این نکته بسیار مهم است. چون من خود عمل کرده و نتیجهاش را میبینم. بهتر است دفترچه کوچکی تهیه کنی و هر شب در موقع خواب، عملکرد روزانهات از لحاظ مطالعه، رفتاری که در خانه، مدرسه و جامعه و .... داشتهای، مسائلی که تو را تحت تأثیر قرار داده و به فکر واداشته و مسائلی از این قبیل را در آن یادداشت کرده و با مروری بر آنها خودت را ارزیابی کن تا دریابی که آن روز را چقدر کار کردهای و به چه میزان رشد داشتهای و آیا اصلاً رشد کردهای یا عوض آن قدمی نیز به عقب برداشتهای. این مسئله شاید برایت مشکل باشد ولی اگر خوب توجه کنی میبینی که هیچ کس بهتر از خودت از رفتار و احوالت و عملکردی که داشتهای آگاه نیست و تنها خودت هستی که میتوانی به قضاوت بنشینی و با تحلیل و بررسی عملکرد روزانهات، نکتههای مثبت خود را دریابی و به ضعفهای خودت انگشت بگذاری و با انتقاد از خود، راه حلی بیابی تا آن ضعف بزرگتر نشود و مانعی در راه رشد و کمالت نگردد و بدینسان هر روز گام جدیدی در جهت نزدیکی به الله برداری. امام علی (ع) در این مورد نیز گفتار جالبی دارد که میگوید: «حاسِبوا قَبلَ اَن تُحاسِبوا. خودت به حساب خویش برس قبل از آنکه دیگران به حساب تو برسند».
ط) نکته قابل توجه دیگر، رفتار در خانواده است. یکی از شرایط لازم برای شکوفایی ارزشهای خدایی انسان، مُتَصِف شدن به اخلاق حسنه است و اساساً هدف انسان در اسلام، خداگونگی است و پیامبر (ص) میفرماید: «تخلقوا باخلاق الله. خلق و خوی خدا را بگیرید». رفتار متین و صمیمانه و همراه با شکیبایی با پدر و مادر و برادران و بزرگتران، وظیفه همه ماست. مخصوصاً که اکنون در خوی تقریباً تنها کسی هستی که دائم در کنار باجی و داداش و خاله هستی. سعی کن همیشه به دردشان برسی و از مسائل و مشکلاتشان باخبر شوی و سعی در حل آنها کنی و در صورت لزوم حتماً ما را در جریان بگذاری.
دیگر مثل اینکه سرت را درد آوردم از اینکه اینقدر پرحرفی کردم ولی چه باید کرد. حرفی را که بالاخره باید گفت وظیفه است، نمیتوان پشت گوش انداخت. چرا که همه در برابر هم مسئولیم و همگی در برابر الله. این حرفهایی را که گفتم صرفاً به علت تجاربی بود که خودم داشتم و توصیه و پیشنهادی بود که اگر خواستی خود انتخاب کن. من نیز متقابلاً آماده شنیدن و پذیرفتن پیشنهادات و انتقادات و دردِ دلهایت هستم.