شاهد شهید
زمان وقوع
این خاطره اوج انقلاب اسلامی حوالی تاریخ 20 الی 25 بهمن سال 1357 می باشد. شهید
علی بخت شکوهی برادر بزرگتر شهید صمد بخت شکوهی از فعالان سیاسی بودند که از جمله
یکی از کارهایش آوردن اسلحه از منطقه کردستان به دنبال فرمان امام خمینی (ره) مبنی
بر مسلح شدن جوانان بر علیه رژیم ستم شاهی بود. علی بخت شکوهی در این منطقه توسط
افراد تروریست شناسایی می شود و بازگشت برایش غیرممکن می گردد. از برادر طلب یاری
می کند شهید صمد بخت شکوهی به همراه یک ماشین دیگر به منطقه ارومیه می رود تا
برادر را در مأموریت خطیرش یاری کند اما در بازگشت علی بخت شکوهی مورد اصابت تیر
گلوله از ناحیة سر می گردد و در همان دم به دیدار معشوق م شتابد. بی درنگ و
مشتاقانه ندای یار را لبیک می گوید و به آرزوی دیرین خود نائل می شود. اما شهید
صمد بخت شکوهی که جوانی بیست و سه ساله است در اوج عواطف و احساسات شاهد شهادت
برادر است. برادری که به یاری برادر رفته بود اکنون با روی زرد، با یک صبوری شگفت
انگیز و یک سکوت عمیق، عهدی در دل، سفیر شهادت برادر می شود و با چه سختی و غربتی
بعد از چند روز پیکر خونین برادر را به خانواده می رساند. چه بر وی گذشته است فقط
خدا می داند و چه دلی از او سوخته و چه عهدی با خون برادر می بندد فقط خودش آگاه
است. او برگزیده است، مسئول است و شاهد شهید.
- درس
مقاومت
روز 29
بهمن، قیام با شکوه شهر تبریز در اوج درگیری ها دو جوان مبارز و انقلابی به خانة
پدرم پناه می آورند. در را به شدت می کوبند برادرم شهید صمد بخت شکوهی در راه به
روشن باز می کند و آن دو جوان هراسان را پناه می دهد. به دنبال آنان در مأمور رژیم
شاه بلافاصله به خانه حمله ور می شوند. صمد فرصت نمی کند در را ببندد و در لای در
با این دو مأمور درگیر می شود. آنقدر مقاومت می کند که آن دو جوان از پشت بام خانه
می گریزند. در طی این درگیری یکی از مأموران تیری به سوی برادرم شلیک می کند که از
کنار گوش ایشان می گذرد و به دیوار دالان حیاط خانه اصابت می کند تا مدتها اثر این
گلوله به روی دیوار خانه مان درس مقاومت برای کوچک و بزرگ خانه بود.
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان شرقی