مادر شهید «محمدابراهیم حسن آبادی» نقل میکند: «وقتی برف زیاد میبارید و راه مردم بسته میشد، راه را باز میکرد، در پی حل مشکلات دیگران بود و هرچه در توان داشت برای رفع گرفتاری مردم انجام میداد.»
مادر شهید «علیرضا حسن آبادی» روایت میکند: «صبحها واسه نماز صبح میرفت سر خاک شهدا، نمازش رو اونجا میخواند و توی سرما و برف آنجا را تمیز میکرد و برمیگشت.»
شهید «علیرضا حسن آبادی» در وصیتنامهای خطاب به پدرش نوشت: «اگر من شهید شدم ناراحت نباش چون پسرت را در راه خدا دادهای و باید افتخار کنی که من شهید شدهام.»
از شهید «کریم حبیبیفیضی» روایت شده است: «منطقه حالت فوق العاده و عملیاتی به خود گرفت و تحرک ادوات نظامی بیشتر شد. بعد از نماز مغرب و عشا اعلام کرد آماده بشوند، کریم از این ناراحت بود که نمیتوانست در عملیات شرکت کند. فردا بعد از صبحانه رادیو مارش عملیات زد و گوینده اعلام کرد: شنوندگان عزیز توجه فرمایید، برادر عزیزمان کریم حبیبی فیضی در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت نایل گردید و ما جا ماندیم.»
شهید «کریم حبیبی فیضی» در وصیتنامهاش نوشت: «اگر مصیبتی رخ داد هر چند مصیبت بزرگ ولیکن خدا را به یاد داشته باشید و صبر و استقامت خود را از دست ندهید که صبر و استقامت مردان و زنان مسلمان واقعی است.»
شهید «عباس جهاندیده» در وصیتنامهاش مینویسد: «پروادگارا! تو را شاهد میگیرم که آگاهانه در راه تو، به جهاد میروم و هدفم پیروزی است ولیکن آرزویم این است که مهر سرخ شهادت را بر قلبم بزنی، تا اگر چه زندگیام به اسلام خدمتی کند، شهادتم لااقل موجب افتخار شود.»
شهید «عباس جهاندیده»، سیام آذر ماه سال ۱۳۴۶ مصادف با ۲۱ ماه رمضان ماه عاشقان خدا در خانوادهای مذهبی در تهران چشم به جهان گشود. سیج فعال بود و در راهپیماییها در میان قشر مردم بخاطر خدا و در تایید فرمایش امام (ره) شرکت میکرد.
شهید «میرقاسم جلیلیمجره» در وصیتنامهاش نوشته است: «این را بدانید که سلاح زن همان حفظ حجاب، عزت و شرف اوست. ای زن، به تو از فاطمه این گونه خطاب است: ارزندهترین زینت زن، حفظ حجاب است.»
شهید «میرقاسم جلیلیمجره» یادگار «سیدعباس» هجدهم شهریورماه سال ۱۳۴۷ روستای مجره واقع در شهرستان خلخال به دنیا آمد. دوران سربازیاش فرا رسید و به عنوان سرباز سپاه به جبهه اعزام شد و سرانجام در سال پنجم مردادماه سال ۱۳۶۷ با اصابت تیر به کتف و دستش به فیض عظیم شهادت نایل گشت.
از شهید علیاصغر جلمبادانی روایت شده است: «وقتی جبهه بود برای پدر بزرگش نامه مینویسد که به پدر بزرگ بگویید که خانه نمانید و بیایید، نمیدانید که در جبهه هم سن و سال پدربزرگ چه کارهای بزرگی میکنند.»
شهید علیاصغر جلمبادانی، یادگار «عبداله» یکم مردادماه سال ۱۳۴۸ در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. به عنوان بسیجی عازم جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام پس از رشادتهای فراوان شانزدهم اسفندماه سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
برادر شهید خسرو پرچمیمجره روایت میکند: «مادرم خیلی به خسرو وابسته بود. اصلاً به او اجازه رفتن به جبهه را نمیداد، وقتی هم اجازه داد، خسرو برای اینکه مادر ناراحت نشود، از خاطرات خوش جبهه صحبت میکرد.» ادامه این روایت را در نوید شاهد بخوانید.
شهید «خسرو پرچمیمجره» بیست و ششم بهمن ماه سال ۱۳۴۳ در شهرستان خلخال و در خانواده متدین قدم به دنیای خاکی گذاشت. در زمستان سال ۱۳۶۵ جهت ادای تکلیف خود، عازم جبهههای نور علیه ظلمت شد و در منطقهی ابوقریب، در تاریخ بیست و پنجم بهمن ماه سال ۱۳۶۶ هنگام انجام ماموریت دیدهبانی به شهادت رسید.
شهید عبدالله جعفریهیزجی، از طرف سپاه استان همدان بهعنوان رزمنده بسیجی عازم جبهههای حق علیه باطل شد. در طی مدتی که در منطقه حضور داشت یک مرتبه از ناحیهی پا مجروح و مجبور شد تا هنگام بهبودی به دیار خود بازگشت. اما این مجروحیت هرگز مانعی برای حضورش در جبهه نشد و سرانجام بیست و هشتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ با اصابت ترکش به سینه و گلویش به فیض عظیم شهادت نایل شد.
شهید محمدکاظم جعفری، در خانوادهای مذهبی در استان زنجان قدم به عرصهی گیتی گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد و پس از رشادتهای فراوان در تاریخ بیستم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ مورد اصابت ترکش خمپاره به قلب قرار گرفت و عاشقانه با قافلهی سرافراز شهیدان گلگون کفن پیوست.