خدايا! چند وقتي است كه در دلم حال و هواي ديگري دارم و مي خواهم به جايي رجعت كنم كه جاي حقيقي من است و از دنياي تنگ و زودگذر جدا شوم و به جايي بروم كه عزيزان اسلام رفته اند. حال كه اين چنين است ديگر اين روح سركش و طغيانگر اجازه نمي دهد در اين دنياي پر از معصيت و گناه بمانم!
برادر شهید «عسکری رضاکاظمی» نقل میکند: « دعا و ذکرش هم زبانزد دوستان بود. گاهی فانوس را با خود به داخل همان قبر می برد و نورش را آنقدر کم می کرد که بتواند دعا بخواند.»
در سن 9 سالگی بود که ما برای شاه دعا می کردیم و او به ما می خندید او را نصیحت می کردیم که چرا می خندی مگر نمی دانی شاه قبله عالم است می گفت موقعی نام قبله را می آورید و شاه را با قبله یکی حساب می کنید من در نمازم شک دارم.