صبح ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، وقتی سردار «حسن فاخری» آخرین بار چهره همسر و دو دخترش را بوسید، نمیدانست که چند ساعت بعد، درست در لحظهای که دستانش به جای نان گرمِ پدرانه، اسلحه دفاع از وطن را گرفته، آسمان تهران با انفجار موشکهای دشمن، سرختر از همیشه خواهد شد. همسر شهید حالا روایت میکند از مردی که عاشق قرآن بود، اما وقتی موشکها باریدن گرفت، با سینهای سپر شده از آیات نور، به استقبال شهادت دوید!