برادر شهید - صفحه 13

برادر شهید
سردار شهید عباس کریمی در قامت یک برادر در گفت و شنود شاهد یاران با حمید کریمی

حاج عباس اهل پارتی بازی نبود

خانواده ما متشکل از چهار پسر و دو دختر به همراه پدر و مادر بود. البته مادرم می گفت خدا فرزندان دیگر هم به ما داده بود اما آنها هیچکدام زنده نمانده بودند. به هر تقدیر حاج عباس فرزند دوم پدرم بود
روایتی برادرانه از «شهید عیسی غریبی»

در جستجوی برادر

روایتی برادرانه را در ادامه می خوانید؛بیست و سوم ارديبهشت سال 61 به همراه هوشنگ صالحي براي يافتن خبري از برادرم عازم منطقه شديم . بعد از دوروز محل را پيدا كرديم.در پادگان حميد مستقر شده بودند. همسنگر نجف را در آنجا ديدم . او از صحبت كردن با ما خودداري مي‌كرد .انگار لال شده بود . به صالحي گفتم گمانم براي نجف انفاقي افتاده .
هشت سال جنگ، هشت شب هم نجف‌آباد نبود...!

از کودکی تا شهادت «حاج احمد» به روایت پسر دوم خانواده‌ «حاج حسن کاظمی نجف‌آبادی»

احمد کاظمی متولد ۲ مرداد ۱۳۳۷ در نجف آباد شهادت در ۱۹ دی ۱۳۸۴ (ارومیه) از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شرکت کننده در جنگ ایران و عراق بود. از وی به عنوان زیرک‌ترین فرمانده دفاع مقدس و فاتح خرمشهر یاد شده‌است
خاطرات

خاطراتی خواندنی از زبان رزمنده هشت سال دفاع مقدس در مورد برادر شهید ش

به نقل از سردار شوشتری : زمانی که از معصوم زاده برمی گشتیم بنده با سردار شوشتری که شهید شده اند صحبت می کردیم و ایشان گفتند که غروب بود و برای جمع آوری اطلاعات به سمت سنگرهای عراقی رفتیم و در راه با یک افسر عراقی برخورد کردیم و به زبان عراقی گفت : بایست و شهید با دستش به سمت چپ و راست خود اشاره کرد و افسر عراقی نیز فکرکرد که عده ما خیلی زیاد است و خود را تسلیم ما کرد در صورتی که ما فقط 2 نفر بودیم
به مناسبت سی و چهارمین سالگرد شهادت روایتی خواندنی از برادر گرامی شهید

برادرم قبل از آخرین اعزام به جبهه حاجتش را از امام رضا(ع) گرفته بود«شهید محبوب صادقی انارکی»

هنگامی که محبوب برای آخرین بار می خواست به جبهه برود به اتفاق مادر و دو خواهر کوچکترم به مشهد مقدس سفر کرده و در آنجا از امام رضا حاجت خود را طلب کرده بود.
گفت و گو با علی احمد وفایی و محمد مهدی حیدری خانواده شهید علی سینا وفایی

عقب نشینی برایش معنایی نداشت

شهید علی سینا وفایی: « بهشت من در آنجاست و من روز اولی که به حرم رفتم با حضرت زینب (س) عهد بستم که تا در این جا شهید نشوم من بی بی زینب را رها نخواهم کرد.»

فرازی از زندگی پاسدار بسیجی شهید اسد پاکجو

در سال 1360 داوطلبانه به خدمت سپاه پاسداران درآيد و بعد از مدتي مسئول بخش تبليغات و انتشارات سپاه گرديد، و در اين زمان بارها به اصرار خود به مناطق جنگي اعزام شد.
بمباران زندان دوله تو

مهمترین خواسته اش جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران بود

شهيد رستمعلي قاسمي، خصوصيات برجسته اخلاقي خاصی داشت که همین بر محبوبیتش در میان مردم روستا می افزود. وی لباس بسيجي را به هر جامه فاخر و گرانبهاي دیگری ترجيح مي داد

فرازی زندگی بسیجی شهید الماس صمدی

شهيد صمدي همراه با برادر شهيدش علي صمدي به شغل كشاورزي پرداخت و او فردي باايمان و متقي بود. در دوران پرشكوه انقلاب دوشادوش مردم حزب ا... به فعاليت مشغول بود.
به مناسبت روز تئاتر

شهید هنرمند « سیدحسن حسینی » از زبان برادر گرامی شهید

من و برادرم سیدحسن حسینی در قم تحصیل می کردیم من محصل علوم دینی و برادرم دانش آموز دوره ی دبیرستان بود، او اکثر نمازهای خود مخصوصاً نماز صبح را به جماعت و در حرم مطهر حضرت معصومه (س) می خواند و شب های چهارشنبه به مسجد جمکران می رفت.
سالروز شهادت شهید بهمن خلیلی

از برادرم می خواهم اگر شهید شدم، اسلحه من رابردارد

در سال 1346 در تهران در یک خانواده مومن ومتعهد دیده به جهان گشود. وی در دامن مادری مومن واز سادات بزرگ شد...
طراحی و تولید: ایران سامانه