«سنگر لنز و ایمان»
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید ارتشی محمود امانی نه فقط با سلاح که با دوربین و قلم جنگید. از خاکریزهای سوسنگرد تا ستاد مشترک ارتش، او روایتگر رشادتهایی بود که تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد. این یادداشت، صدای ماندگار سربازی است که میخواست «جلوههای ایثار» را نه در کلام، که با جانش بر صفحهی زمان حک کند. این یادداشت که در ادامه میخوانید با الهام از اسناد تاریخی و روحیه ایثارگرانه شهید است.
بسم الله الرحمن الرحیم
ای یارانِ خطِ مقدس!
اگر این نامه به دستتان رسید، بدانید که من هنوز در سنگرِ بوی باروت زندهام...
آنجا که صبحها با طلوعِ خورشید، صلواتِ رزمندگان جای اذان را میگیرد و شبها، زمزمهی «یا زهرا(س)» از لبهی خاکریزها به آسمان میرسد.
من محمود امانی هستم
سربازِ گمنامِ ارتش اسلام...
از همان روزی که در تیپ ۵ قزوین سوگند خوردم تا پای جان بایستم، تا امروز که دوربینِ واحدِ جنگ را بر دوش گرفتهام تا رازِ پیروزیهایتان را به تاریخ بسپارم.
«امام فرمود: قدرت شما الهی است...
و من دیدم که چگونه یک دستهٔ بیسلاح، با نامِ خدا تانکهای دشمن را به زانو درآوردند!»
روزی در سوسنگرد، پیرمردی را دیدم که با چفیهی خونینش، پیکرِ شهیدی را از زیر آتش بیرون میکشید.
گفت: «این پسرم نیست؛ گلِ بهشت است!»
و من فهمیدم که ایمان، تنها سلاحِ بیزوالِ این ملت است...
وصیت میکنم اگر شهید شدم، دوربینم را به رزمندهی دیگری بسپارید تا ندایِ «اللهاکبر»های ما را ضبط کند.
از ستاد مشترک بخواهید نامههایم را میان خانوادههای شهدا پخش کنند؛
«مادران بدانند فرزندانشان چگونه تاریخ را ساختند...»
در پایان «به امید دیدار در جنتالرضا(ع)، آنجا که شهدا زیرِ سایهی پرچمِ «یا حسین(ع)» آرمیدهاند...»
با امضاء
«سروان محمود امانی — واحد جنگ صدا و سیما — ۱۳۶۲»
انتهای پیام/