خاطره‌ای از زبان همسر شهید «میرقاسم موسوی»،
همسر شهید والامقام «میرقاسم موسوی» می‌گوید: «مدتی بعد از ازدواجمان درختی در باغ روستا کاشت و گفت: «این درخت را به عنوان یادگاری می‌کارم انشالله روزی که میوه دهد، من شهید خواهم شد.»

به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی،  شهید میرقاسم موسوی ترکمانی ششم مهر ۱۳۳۵، در شهر ترکمانچای تابعه شهرستان میانه به دنیا آمد. پدرش میرشریف، کارگر بود و مادرش ترلان نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست‌وهشتم آبان ۱۳۵۹، با سمت تک تیرانداز در سومار توسط نیرو‌های عراقی به شهادت رسید. تا کنون اثری از پیکرش به دست نیامده است.  

روزی که درخت میوه بدهد من شهید خواهم شد

حاجیه‌خانم «اقدس نجفلویی ترکمانی» خاطره‌ای از این شهید والامقام را چنین بازگو می‌کند: 

شهید موسوی واقعا فرد مومن، مذهبی و بزرگواری بود. عاشق امام (ره)، بود و با جان و دل او را دوست داشت. همیشه آرزوی دیدار امام از نزدیک را داشت. چند مدت بعد از ازدواجمان درختی در باغ روستا کاشت و گفت: «این درخت را به عنوان یادگاری می‌کارم انشالله روزی که میوه دهد، ...» و جمله‌اش را به پایان نرساند. از او پرسیدم: «روزی که میوه بدهد چه می‌شود؟» گفت: «خودت میفهمی.» بعد از مدتی صاحب فرزندی شدیم و آن درخت هر روز بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد.

مدتی بعد از اعزام به جبهه تنها دو روز بود که به مرخصی آمده بود، از من خواست تا به درختی که کاشته بودیم سری بزنم و ببینم میوه داده است یا نه، که من هم گفتم حالا که تو اینجایی می‌خواهم در کنار تو باشم. وقتی به جبهه برگشت چند روز بعد رفتم تا به درختمان سر بزنم که دیدم میوه داده است. بسیار خوشحال از این که اینبار وقتی آمد به او می‌گویم روزی که منتظرش بودی رسید و درختمان به بار نشسته است.  
وقتی به خانه رسیدم خبر شهادتش را قبل از من آورده بودند. این بود که فهمیدم جمله آن روز قاسم اینگونه به پایان میرسید: «روزی که درخت میوه بدهد من شهید خواهم شد.» 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده