آرزویم جنگ علیه کفّار و عروسم، شهادت است
به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید سیدابراهیم فرشبافیآذر بناب دهم مرداد ۱۳۳۹، در شهرستان مراغه به دنیا آمد. پدرش اسماعیل و مادرش رباب نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیستوهشتم مهر ۱۳۶۱، در تنگه ابوقریب ایلام توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای وادی رحمت شهرستان تبریز به خاک سپردند.
در ادامه متن وصیتنامه این شهید بزرگوار، تقدیم حضور علاقه مندان میگردد.
بنام پاسدار خون شهیدان، خداوند رحمان الرحیم
الحمدله الله الذى خلق الانسان تکلمه البیان و الصلات و الاسلام على خیر خلقه محمد (ص) و على علیه
الاسلام و فاطمه و الحسن و الحسین و شیعه المعصومین من ذریه العین صلوات الله علیه الاجمعین
«اینجانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است میبوسم و بر این بوسه افتخار میکنم. کاش من هم یک پاسدار بودم» امامخمینی
اینجانب سید ابراهیم فرشباف فرزند سید اسماعیل، ساکن تبریز خیابان جمهورى اسلامی، چنین مینویسم:
شهادت میدهم که حضرت محمد(ص) فرستاده خداست شهادت میدهم که على(ع) ولى خداست شهادت میدهم که ابراهیم خلیل خداست شهادت میدهم که خمینى روح خداست.
قلم سنگین و رساندن مفهومی با عظمت بسى دشوار است. چرا که سخن از الگوها، از سنبلها و از نمونه هاست. سخن از ایمان آوردن و سر تسلیم بر حکم خداوند پایین آوردن است، برترین سرمایه خویش را عاشقانه در مسیر تحقق آرمان هاى الهى فدا کردن است. سخن از مجاهدت فى سبیل الله است، سخن از سختکوشان جبهه هاى حق است علیه باطل و در نهایت سخن از شهادت است.
اى انسانهاى بند کشیده، آیات قرآن را در یابید که تنها یک آیه آن مرا به این راه سوق داد.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسولَ وَأُولِی الأَمرِ مِنکُم ۖ»
(اى کسانیکه که ایمان آوردید خدا و رسول و صاحبان امر را اطاعت کنید)
رهبر عزيز و عزيزتر از جانم نايب برحق حضرت مهدى(عج)، فرمودند: «تا مستكبر هست مستضعف بايد خون بدهد و در اين راه مقدس چه كشته شود و چه بكشد در نهايت پيروز است چرا كه حق در نهايت پيروز است.»
سخنى چند با امت ايران دارم كه:
امام امت را بشناسید و از او حمایت کنید، بنابه فرمایشات رسول خدا(ص)، (مَن مات وَلم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیه، کسى که بمیرد و نشناسد امام زمانش را همانا با مرگ در جهالت مرده است).
پدران، مادرانو خواهران شهدا، بار سنگین در راه برقرارى آرامش و امنیت در نظام جمهورى اسلامی به دوش شماست و این شما هستید که میتوانید این بار سنگین را به رهبرى امام امت سبک کنید و به مقصد اصلى برسانید. پس سعی کنید که دعاى «خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار» را بعد از نمازهاى جماعت فراموش نکنید.
از مادرو مادربزرگم برای اینکه آن اینکه موقع اعزام به جبهه خداحافظى نکردم و بى اطلاع رفتم خجالت میکشم که چیزى بگویم امیدوارم که من را بخشیده باشند. از شما انتظار گریه و ناله ندارم، با اینکه میدانم مشکل است، اما باید از زینب(س) درس بگیرید تا شمر زمان یعنى ابرقدرتها را شکست دهید. مبادا در مقابل مخالفین انقلاب گریه کنید و یا ناراحت شوید و یا دهن باز کنید که از گلم بوئى نکشیدم و.... من خدا را شاهد میگیرم که خوشبخت عالم هستى هم در این دنیا و هم در آن دنیا هستم. مهمتر از همه اینکه من به جایی میروم که موسى انتظارم را میکشد میرم بجائیکه حسین کربلا و وارثان حسین در آنجا هستند و انشاء الله راه کربلا باز میشود و شما خانواده و شهدا روانه حرم شش گوشه حسین میشوید.
در سخنانتان هیچوقت نگوئید که پسرم آرزوها داشت، نگوئید انتظار دیدن عروسم را داشتم و ... مادرم باید برایت بگویم که من هم به آرزویم رسیدم و هم عروسى زیباروىِ معنوىام را گرفتم و آن موقعى بود که آخرین قطره خونم در راه قرآن را در مسیر حق و دفاع از میهن بر زمین افتاد؛ و موقع مرگم نام خدا بر زبانم جاریست. آرى مادر آرزویم جبهه و جنگ بر علیه کفار و عروسم شهادت است.
مادرم شعرى برایت مینویسم تا دلگرم شوى.
مرا شهادت آرزوست اى مادر اى مادر
شوم به قتلگه روان، شوم به خون خود تپان
شدم شهید جاودان اى مادر اى مادر
بدان تو ای مادر، حزین بود نواى آخرین
مرا نبینى بعد از این اى مادر اى مادر
فداى سرو جان کنم به راه قرآن کنم
چه خوش بود آن نفس، که میرهم از قفس
این آرزو هست و بس، اى مادر اى مادر
ادامه دارد...
انتهای پیام/