شهید «محمدتقی اکبرنژاد درخشانی» در وصیت‌نامه اش:
در قسمتی از وصیت‌نامه شهید والامقام «محمدتقی اکبرنژاد درخشانی می‌خوانیم: «خدایا چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراتاپا گناه و معصیت و تقصیر و نافرمانی‌ام. گرچه از بخشش و رحمت تو ناامید نیستم، ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می‌ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشود.»

به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید «محمدتقی اکبرنژاد» درخشانی ششم اسفندماه ۱۳۴۸، در شهرستان تبریز به دنیا آمد. پدرش یوسف مغازه دار بود و مادرش طیبه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست‌وهشتم اسفندماه ۱۳۶۶، در اسلام‌آباد غرب، توسط نیرو‌های عراقی، بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند. برادرش محمدعلی نیز به شهادت رسیده است.

‌می‌ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشود



در ادامه متن وصیت‌نامه این شهید گرانقدر تقدیم حضورتان می‌گردد.

بِسمِ رَبِّ الشُهَداءِ وَ الصِّدّیقین

خیلی غصه دارد که انسان در روزگار شهادت با مرگی غیر از شهادت دنیا را ترک کند. (امام خمینی)

خداوند متعال در قرآن مجید آیه‌های بسیاری را در بشارت شهادت نازل کرده است، از جمله آن که می‌فرماید:

 «هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.»

خدایا چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراتاپا گناه و معصیت و تقصیر و نافرمانی‌ام. گرچه از بخشش و رحمت تو نامید نیستم، ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می‌ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشود. 

خدایا مبادا از دنیا برویم درحالی که از ما راضی نباشی، وای که سیه روز خواهیم بود. تو چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی هیهات که ما این را درک نکردیم.

یا رب العفو

با سلام و درود فراوان به پیشگاه حضرت ولی‌عصر(عج) و نائب برحقش امام امت(خمینی بت شکن) که با رهبری پیامبر گونه خود کاخ مستکبران را به لرزه انداخت و دست بیگانگان را از میهن اسلامی ایران، که برای استعمار و غارت و هست‌ونیست مسلمانان به این کشور عزیز دراز کرده بودند، قطع نماید و ما را به طرف قرآن و خدا و پیامبران و امامان راهنمائی نماید.
درود بر ارواح طیبه شهیدان انقلاب اسلامی از اول پیروزی انقلاب تا به امروز که با خون خودشان توانسته اند دست بیگانگان را از این کشور مقدس قطع کنند.
سلام و درود به مادران و پدرانی که ما را در آغوش پرمهرشان پرورانده و راه حق را که همان راه پیامبران و خدا و قرآن و راه سرخ سرورشهیدان است را به ما یاد دادند و برای ما تاکنون در این راه مقدس راهنما بوده وبرای دیگران نیز خواهند بود. آری ما هم به ندای رهبر اسلام لبیک گفته و تا جایی که قدرت و توانایی داریم این راه مقدس را پیش خواهیم برد و از هیچ کس هم ترس‌و واهمه‌ای نخواهیم داشت، چون حق هستیم و حق همیشه بر باطل پیروز است و همیشه حق راهنماست. ما هم با رهبری امام امت راه شهیدان کربلا را ادامه خواهیم داد، چون کسانیکه قبل از ما بوده‌اند چنین کرده و آنانیکه بعد از ما خواهند بود، هم چنین خواهند کرد. بنده هم بنابه این اصل و جهت دفاع از اسلام و قرآن در جبهه‌های حق علیه باطل حاضر شدم تا دِین خود را در این راه ادا کرده باشم.

شما‌ پدر و مادر عزیزم، اگر گاهی به شما تندی کردم حلالم کنید. در دعاهایتان برای من طلب مغفرت کنید. من نتوانستم حق فرزندی خوب ادا کنم و ناراحتم از اینکه نتوانستم بیشتر در خدمت شما باشم.  از شما به خاطر لقمه‌های حلال و شیرپاکی که به من دادید تشکر می‌کنم، زیرا که آن‌ها بودند که من را به این مقام والا رساندند.
از شما می‌خواهم که مسجد و قرآن را فراموش نکنید و به یاد خدا باشید. نمی‌گویم بعد از مرگ من گریه نکنید، بلکه فقط به یاد امام حسین(ع) و علی‌اصغر و علی‌اکبر‌ها باشید و همواره در مجالس‌های نماز جمعه و دعای کمیل عزاداری‌های سیدالشهداء شرکت کنید و دعاگوی امام امت و رزمندگان اسلام باشید.

ناگفته نماند که من این مسئولیت را در خود احساس کردم که پس از برادرم راه آن بزرگوار را ادامه دهم و تا اینکه جای خالی و اسلحه آن بر زمین نمانده باشد تا به فرامین و گفته‌های آن جامه عمل  بپوشانم و درست است که مشیت الهی هرچه باشد آن خواهد شد ولی من فقط این راه را برای ادامه راه شهیدان و امامان انتخاب کردم و با چشمی باز به این راه ادامه خواهم داد و امید است که موفق بوده باشم و این که آرزوی همه مسلمانهاست من هم به این آرزوی دیرینه دست پیدا کنم تا پدر و مادرم افتخار کنند که فرزندشان چنین راه درست و مقدسی را در پیش داشتند و به فیض شهادت نائل آمدند.
اما شما‌ای برادران و خواهرعزیزم من که حق هیچ یک شما را نتوانستم ادا کنم تا شما‌ها از من راضی و خشنود باشید، ولی همیشه سعی می‌کردم به شما‌ها خدمت کنم. و، اما چند سخنی به شما امت حزب‌ا... و شهید پرور دارم این که همیشه به یاد برادرانی که در سنگر هستند، باشید و از آمدن فرزندانتان به این مکان مقدس کوتاهی نکنید و سعی در آن داشته باشید فرزندانتان و دیگر افراد -چه افراد پایگاهی و چه افراد عادی- را در این راه تشویق کنید تا اینکه زمینه را برای ادامه این انقلاب و برای پشتیبانی از ولایت فقیه را فراهم آورید و دست اجانب داخلی و خارجی را از ایران ریشه‌کن کنید و برای گسترش دین اسلام که دین محمدی است و آخرین دین برای مسلمانان جهان محسوب می‌شود، در روی زمین طنین انداز کنید و پرچم لااله الا الله را بر اوج جهان برافراشته سازید. انشاا....
به امید پیروزی تمامی رزمندگان اسلام در جبهه‌های حق علیه باطل.
برادر کوچک شما محمد تقی درخشان. ۱۳۶۶/۱۰/۲۴

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده