همچون حسینِ مظلوم، عزیزِ زهرا (س)، تن به ذلت و خواری نخواهیم داد
به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید محبوب صیامی یکم بهمن ۱۳۴۵، در روستای دیزجقربان از توابع شهرستان مرند به دنیا آمد. پدرش صیاد، کشاورزی میکرد و مادرش فاطمه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم آبان ۱۳۶۲، در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
در ادامه وصیتنامه این شهید بزرگوار تقدیم حضور علاقهمندان میگردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
"الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ"
آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و به موهبت عظیم رسیدهاند.
با درود و سلام به پیشگاه حضرت ولی عصر، آقا امام زمان(عج) و نائب برحقش حضرت امام خمینی رهبر و مرجع شیعیان جهان و بت شکن تاریخ و با درود بیپایان به ارواح مقدسه شهدای انقلاب اسلامی ایران بخصوص شهدای گرانقدر جنگ تحمیلیِ صدام بعثی و به مردم شهید پرور و قهرمان پرور ایران اسلامی، شهدایی که در داخل کشور بدست عناصر ضد انقلاب این فرزندان کثیف آمریکا شربت شهادت نوشیدهاند، خصوصاً شهدای ۷ تیر و ۸ شهریور و شهدای محراب که علیوار در سنگر محراب به آرزوی دیرینه خود رسیدند و با سلام به خانوادههای محترم شهدا که به قول امام امت، خانوادههای شهدا چشم و چراغ این ملتند و باید به آنان احترام گذاشت، چون این انقلاب اسلامی با خون جوانان محترم آنان آبیاری شده است، چنانکه حضرت ابراهیم اسماعیل اش را در راه خدا قربانی میکرد، اینها هم ابراهیموار عزیزانشان را در راه خدا قربانی میدهند.
سلام بر مادرانی که شهید پرورانند و سلام بر خواهرانی که زینبوار برادرانشان را در راه خدا برای شهید شدن هنگام هجرت از وطن بدرقه میکنند و با سلام گرم به ملت شهید پرور ایران ملتی که بیش ازاین اسلام را بارور نمودند.
این ملت است که باید این نهضت اسلامی را به نهضت حضرت مهدی امام زمان(عج) که جهان در انتظارش است متصل سازند و این نهضت متعلق به حضرت مهدی آقا امام زمان(عج) میباشد، چنانکه توسط کمکهای غیبی خودش این انقلاب را به پیش میبرد. انقلابی که همه انقلابهایی را که تا کنون در جهان به وقوع پیوسته بود را باطل کرد، چون قدرت بیکران الهی در انقلاب اسلامی نمایان است و باید ملت حزب الله ایران به مبارزه خود با دشمنان اسلام ادامه دهند.
باید از سرور شهیدان امام حسین(ع) درس شهادت و شهامت بگیرند چنانکه حسین مظلوم عزیزِ زهرا(س)، تن به ذلت و خواری نداد و در مقابل یزید و یزیدیان استقامت و مقاومت کرد و در مقابل ظلم و ستم سر تسلیم نکرد و تا آخرین لحظه خود مبارزه کرد ما ملت ایران هم باید امام حسین(ع) را الگو قرار دهیم و راهی که حسین(ع) پیمود ما هم بپیمائیم و تا ظلم هست در مقابل آن مقاومت کنیم حتی اگر به قیمت جان و مال خودمان تمام شود، چون امام حسین درس زندگی را در میدان کربلا با خون خود نوشت. مردن بهتر است تا اینکه در زیر ذلت وخواری زندگی کردن ملت ایران هم که عاشق حسین بن علی هستند و زندگانی سالار شهیدان را سرمشق خود قرار داده اند باید تا ظلم هست به مبارزه خود ادامه دهند و هیچ وقت در مقابل ستمگر و ظالمان زمان سرتسلیم نکنند و حاضر به صلح با آنان نیز نشوند، چون به فرموده امام خمینی صلح میان حق و باطل معنی ندارد و در اینجاست که فرموده امام حسین در میدان نبرد برای امت مسلمان صدق میکند ((هیهات مناالذله))
اینجاست که اینجانب محبوب صیامی که یکی از عاشقان مکتب حسینی هستم میخواهم به راهی که حسین بن علی رفت، من هم که یکی از شاگردان مکتب حسینی هستم آن راه را انتخاب کنم و در زندگی امام حسین را سرمشق قرار دهم و راه حسین(ع) را ادامه دهم.
حسینی که تن به ذلت نداد حسینی که با ۷۲ یارش در کربلای سوزان شربت شهادت نوشید. حسینی که مظلومیت آن برای همه مسلمانان آشکار است که چگونه در کربلای سوزان با ۷۲ یارش به شهادت رسیدند و با خون خودش پیروزی خون بر شمشیر را نوشت و این خون حسین است که اسلام را زنده نگه داشت. ما ایرانیان که پیروان مکتب خونین حسینی هستیم باید خون حسینی را و اسلام را زنده نگه داریم. نه اینکه مثل مردم بیوفای کوفه باشیم که در کوفه حضرت مسلم (ع) و در صحرای کربلا امام حسین (ع) را تنها گذاشتند اکنون وقت انجام وعدهای که من برای خود داده ام فرارسیده است. بنده با پیام حسین زمان خمینی کبیر دیگر نتوانستم طاقت بیاورم وبرای احیای اسلام عزیز و انجام وعده خود داوطلبانه به جبهه رفتم چنانکه در آیه زیر امام سجاد میفرمایند:
"الدنیا سجن المومن و جنه الکافر؛ یعنی دنیا زندان مومن و بهشت کافر است"
ای پدر و مادر مهربانم بنده نیز در واقع این دنیا را زندان میپنداشتم. مرا در قفسی انداخته بودندکه همیشه آرزو رهایی از قفس را داشتم و دنیا برایم تنگ بود و همیشه آرزو میکردم که آیا روزی میشود که حسین ماها را بحضور خودش بپذیرد و آیا روزی میشود که در راه خدا جهاد کنم و در راه خدا شهید شوم همچون حسین (ع) سرور شهیدان و به صف شهدای کربلا و شهدای ایران ملحق شوم، اما ای مادری که مرابزرگ کردی و اذیتم را کشیدی و رنجها متحمل شدی تا اینکه در آینده برای شما فرزندی باشم، اما به چشم خودتان میبینید که هرروز برادرانمان در مرزهای ایران زمین جنگ میکنند و شهید میشوند تا اینکه اسلام را از شر دشمنان نجات دهند تا اینکه این انقلاب را به صاحب اصلی خود یعنی به آقا امام زمان تحویل دهند
و اما ای مادری که باید همچون فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب(س) وار رنجها و مشقتها را قبول کنی و در شهادت عزیزت ناراحت نشوی. چون شهادت در راه خدا ناراحتی ندارد حضرت زینب بعد از شهادت برادرش حضرت امام حسین و یارانش به رنجها متحمل شد وبا این همه رنجها یزید و یزیدیان را رسوا ساخت و پیام خون حسینی را به گوش ملتها رساند. شما هم باید ایشان را سرمشق قرار دهید و بعد از شهادتم تنها کاری که میتوانند بکنید ادامه راهم هست و شما باید دربین مردم افتخار کنید که فرزندی را بزرگ کردید و در راه خدا دادید.
اما پدر و مادرم تنها وصیتی که به شما دارم این است که هر وقت برایم گریه کردید شهدای دیگر و بخصوص شهید تشنه لب کربلا حضرت امام حسین(ع) را بیاد بیاورید اما چنانکه متذکر شدم بنده دلم همیشه تنگ بود و آرزو داشتم که روزی در کنار دیگر رزمندگان باشیم و برای انقلاب اسلامی و درراه خدا جهاد کنم از اینکه حس میکردم در مکانی راحت قرار بگیرم و در سنگر نباشم بسیار غمگین بودم من نمیتوانستم قبول کنم که برادران خودم در مرزها شهید شوند و هر روز شاهد این باشم که فلان قدر کشته یا فلان قدر زخمی شدهاند، مابایدخود به سراغ مرگ برویم. مگر انسان بیش از یک دفعه خواهد مرد. پس چه بهتر است که یک دفعه را در راه جهاد برای خدا بمیرم و اینجانب نیز همین شهادت در راه خدا را انتخاب کرده ام تا اینکه به تکامل برسم چنانکه شهادت سرحد تکامل انسان است.
اما،ای پدر و ای مادری که باید مانند کوه استوار باشید و اگر کوه حرکت کرد شما اصلا هیچ حرکتی نشان ندهید، چون مومن باید استواتر از کوه و دشت باشد و در اینجاست که میخواهم از شما خداحافظی کنم. شاید دیگر بنده که فرزند شما بودم و خدا و به شما امانت داده بود و ممکن است امانت را از شما بگیرد و به سویش بشتابم، اما شما زحمت و اذیت ما را کشیدید و مرا بزرگ کردید در آخر میخواهم از شما حلالیت بگیرم. حلال کنید این بنده گنهکار را شما حق پدری و مادری در گردن من دارید و به حرمت این حق و بزرگی خودتان مرا حلال کنید. مادرم در حق شیری که به بنده دادی حلالم کن و بنده نیز به شما وعده میدهم اگر سلامت برگشتم حتما شما را به کربلا خواهم برد و اگر به آرزوی دیرینه خود که شهادت هست رسیدم. آنوقت است که انشاء الله به یاری دیگر رزمندگان و به یاری خدای متعال به کربلا میروید و در آن دنیا شما را شفاعت میکنم، چون شهید حق شفاعت دارد.
برادرم عقیل، پیامی که به شما دارم این است که بعد از من شما هستید که باید مسئولیت مرا به گردن بگیرید و پیام خون شهدا را به گوشهایی که در غفلت هستند برسانید. خونی که ملتها را به سوی آزادگی و رهای از چنگ مستکبران جهان فرا میخواند وشما هستید که بعنوان برادر شهید باید افتخار کنید و راه برادران شهید را ادامه دهید. هرگز به دشمنان اسلام اجازه ندهید در امور مسلمین دخالت کنند و خون شهیدانشان را به هدر بدهند، اما ای کاش شما هم در کنارم بودید و بعد از شهادتم اسلحه ام را میگرفتی و به جنگ با دشمن میرفتید و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک میگفتید.
ای خواهرانم، ای خواهرانی که در هجرتم مرا بدرقه کردید میدانم بعد از من خیلی ناراحت میشوید اما چاره نیست شما هم باید افتخار بکنید که برادرتان شهید شده است، باید مانند حضرت زینب(س) راه شهدا را ادامه دهید و پیام خون شهیدانتان را به گوش جهانیان برسانید. میدانم که شما آرزو داشتید مانند دیگر خواهران عروسی برادرتان را ببینید. اما عروسی ما مبدل به عزا شد. آن روز عروسی ما هست که در خون خود بغلطیم و با خون خود بدستمان حنا بگذاریم و روانه بهشت شویم. بهشتی که پهنای آن به اندازه زمین و آسمان است. وشما باید در این سختیها و مشکلها از خود صبرو استقامت نشان دهید و به خدایتان شکر کنید و به راز و نیاز به پردازید، چون راز و نیاز با خدا، دلها را و قلبها را آرامش میبخشد. چنانکه حضرت علی (ع) رهبر و پیشوای مسلمان به هنگام برخورد با ناگواریها و سختیها به نماز مشغول میشدو شما هم ایشان را الگو قراردهید و اینکه در نمازهایتان و دعاهایتان برایمان حمد و سوره بخوانید و روح شهیدان را شاد کنید.
ادامه دارد...
انتهای پیام/