شهید «عربعلی خان‌بابائی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند، این شعار رونده هر راه حق است و این تکاپو و حرکت به طرف معبود و مقصد است که برای لحظه‌ای خداوند انسان را به خودش نگذارد.»

به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید «عربعلی خان‌بابائی آهق»، چهاردهم مرداد ۱۳۳۸، در روستای آهق از توابع شهرستان مراغه به دنیا آمد. پدرش حاج عباسعلی و مادرش صغرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سوم اسفندماه ۱۳۶۳، با سمت معاون گروهان در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

 

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 

وَالَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا (انفال-۷۴)

با سلام و درود بر محضر، ولی عصر (عج) و نائب بر حقش امام امت و با سلام و درود بر رزمندگان کفر ستیز اسلام.‌ای امام! من در دامن تو تربیت شده‌ام و راه مبارزه را آموختم، بدان که تا آخرین لحظه زندگیم در خط تو که همان خط الله و راه حسین (ع) است جان فشانی می‌کنم. چرا که آنچه در این انقلاب آموختم اخلاص عمل و ایثار بود.

خداوندا! مرا به درجه رفیع شهادت نائل گردان، چون چشم و جانم و روح و روانم (خمینی بت شکن)، می‌فرمایند: درجه شهید از همه افراد افضل‌تر است پس‌ای خدای بزرگ مرا در رسیدن به این فیض یاری ده هر فردی هر کار خوبی که انجام می‌دهد برای تقرب به خداوند می‌باشد و من در این مدت ناچیز که در جبهه بوده‌ام پی به این نکته برده‌ام  و خیلی هم ایمان نسبت به آن دارم که شهادت نزدیکترین و شریفترین راه تقرب به خداست، رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند، این شعار رونده هر راه حق است؛ و این تکاپو و حرکت به طرف معبود و مقصد است که برای لحظه‌ای خداوند انسان را به خودش نگذارد. حالا کربلای ایران همان کربلای امام حسین (ع) است و درباره‌ی هدفی که ما میجنگیم همان هدفی است که امام حسین (ع) درباره آن جنگید و شهید شد و املام امت همان راه ائمه اطهار را پیش می‌برد و درست در موقعیت امام حسین (ع) است.

سلام بر شما‌ای پدر و مادرم، آنطور که رضای خدا بود نتوانستم رضایت شما را جلب کنم امیدوارم که مرا ببخشید. خواهر و برادرانم، ناراحت نباشید و گریه و زاری نکنید و افتخار کنید و از هیچ کس تسلیت نگیرید و کاری نکنید که منافقین خوشحال باشند؛ و از خانواده‌ام می‌خواهم که اصلا ناراحت نباشند و از عیالم می‌خواهم که پسرم محمود را به راهی که من رفتم تربیت کند، تا آنهم بتواند در آینده به اسلام خدمت کند. از برادران عزیز می‌خواهم که راه مرا ادامه دهد و سلاح مرا بر دوش گیرند و سنگرم را خالی نگذارید. برای من اصلا گریه نکنید و سیان نپوشید تا دیگران حتی دشمنان اسلام خوشحال نشوند ممکن است اتفاق افتد و جنازه من به دستتان نرسد اصلا ناراحت نباشید و به یاد شهدای کربلا بیوفتید.

به پدر و مادرم آخرین سلام را عرض می‌نمایم و به دوستان و آشنایان سلام دارم و می‌خواهم که اگر از من بدی یا رفتار ناخوشایندی دیده‌اند، مرا حلال کنند و امیدوارم که به راه شهیدان ادامه دهید و من به راه برادرم اسمعلی ادامه دادم و امیدوارم که شما هم راه مارا ادامه دهید، دیگر عرضی ندارم، فقط برای امام دعا کنید.

جنگ جنگ تا رفع فتنه عالم

عربعلی خان‌بابائی

۱۳۶۳/۱۲/۱۶ سرپل ذهاب

انتهای پیام/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده