سیستم آموزشی باید در ترویج فرهنگ ایثار پیشقدم باشد
اگر امروزه در دنیا از ایران به عنوان کشوری مقتدر با فناوریهای پیشرفته و بروز یاد میشود، مرهون مجاهدتهای معلمان، اساتید و اسوههایی همچون استاد شهید «مرتضی مطهری» است. تکریم و قدرشناسی از جانبازان و ایثارگران انقلاب اسلامی به ویژه معلمان جانباز و ایثارگر فضیلتی بزرگ و عملی ارزشمند است. به همین مناسبت نوید شاهد آذربایجان شرقی، گفتگویی با «علی محصلی» معلم و جانباز شیمیایی دفاع مقدس انجام داده است که تقدیم حضور علاقهمندان میشود.
محصلی با تبریک روز معلم به معلمان سراسر کشور گفت: ما میتوانیم با بهرمندی از زندگینامه شهدا و جانبازان در عرصه آموزش و پرورش، کودکان را با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا کنیم. با آموزش درسهای ازخودگذشتگی پیشرفت کشورمان را شاهد باشیم، همونطور که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودهاند؛ «شهیدان مانند ستاره راهنما، راه را به همه نشان میدهند.»
سربازی در عرصه تعلیم و تربیت
این معلم جانباز گفت: من متولد یکم اسفندماه ۱۳۳۹ در شهرستان بستان آباد هستم و با طی کردن مراحل تحصیلی موفق به کسب رتبه قبولی از دانشگاه تربیت معلم شدم. به دلیل تعطیل بودن مراکز آموزش عالی در آن زمان در دوره طرح تربیت معلم شهید رجائی ادامه تحصیل دادم و حدود یک سال و نیم بعد، به دلیل نیاز مبرم کشور، معلمی را در هشترود آغاز کردم. در ۲۲ سالگی ازدواج کرده و صاحب دو فرزند پسر و یک دختر هستم. در طول خدمتم در سمت معلمی، معاونت، مدیریت و حوزههای اداره آموزش و پرورش برای حفظ ارزشهای کشورم از فرهنگ ایثار و شهادت و انتقال آن به دانشآموزان از هیچ تلاشی دریغ نکردهام.
عازم جبهه شدم
وی تعریف کرد: وقتی کشور در موقعیت جنگی است، هر مرد و زنی باید برای دفاع از مملکت خود اقداماتی انجام دهد. من نیز در طی ۳ نوبت و داوطلبانه با عشق به کشورم عازم جبهه شدم. بار اول از طرف تربیت معلم که اردیبهشت ۶۱ بود که جراحتی مهمی نداشتم. ۲ نوبت دیگر زمانی که در هشترود شاغل بودم عازم جبهه شدم بار دوم اواخر دی ماه ۶۴ در عملیات والفجر ۸ شرکت کردم که منجر به مجروحیت و شیمیایی شدنم گشت. بار آخر تیرماه ۶۵ بود که ۳ ماه بعد با امضای قطعنامه ایران و عراق به شهر خودم برگشتم.
داستان شیمیایی شدنم
محصلی ادامه داد: خوب به یاد دارم ما در کنار اروندرود بودیم که حمله شیمیایی شد. هوای آنجا همیشه شرجی است و این امر باعث تاثیر مضاعف این گاز سمی روی ریههای ما میشد. اول با استشمام بوی میوه شروع شد. ما فقط سوزش چشم داشتیم و به مرور زمان با درگیری پوست بدنمان و با از دست دادن بینایی چشمانمان، شرایط تشدید شد. کار به جایی رسید که همدیگر را نمیشناختیم. جمعیت زیادی بودیم. علائم بمب شیمیایی در ۴ روز اول به آن صورت نبود و من فکر میکردم به خاطر بیخوابی چشمانم قرمز شده است اما رفته رفته شدت گرفت و بعدا معلوم شد ما مورد حمله شیمیایی قرار گرفته بودیم.
هواپیماهای عراقی مثل کلاغها در آسمان بودند
این معلم ایثارگر تعریف کرد: روز اولی که وارد منطقه اروندرود شدیم زمین پر بود از پیکرهای شهدایی که سَرشان در یک طرف و بدنشان در طرف دیگر. ما قرار بود پیکر شهدا و مجروحین را تا ماشینها حمل کنیم. برایمان سخت بود. کمی که گذشت هواپیماهای عراقی مثل کلاغهایی در آسمان پر شدند و شروع به بمباران هوایی کردند طوری که ما نمیتوانستیم پناه بگیریم. یادآوری این موضوع همیشه برایم ناراحت کننده بوده و یکی از خاطرات تلخی است که در کنج ذهنم خودنمایی میکند.
ما یک وجب را نیز نباختیم
وی خاطرنشان کرد: همه ما وقتی این جمله امام (ره) را که فرمودند: «با امضای این قطعنامه جام زهر مینوشم» را شنیدیم ناراحت شدیم که چطور امام این جمله را به زبان آوردند. ما دوست داشتیم جنگ با پیروزی ما پایان یابد، البته پیروز هم بودیم، چون حتی یک وجب هم از خاک وطن را نباخته بودیم.
تاثیر آموزش در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت
محصلی تاکید کرد: ما باید بیشتر از طریق سیستم آموزشی، فرهنگ ایثار و شهادت را ترویج دهیم. مذهب عامل مهمی است اما تاثیر آموزش خیلی بیشتر است. همچنین ما باید در عمل چگونه زیستن را نشان دهیم زیرا تاثیر عملکرد بیشتر است تا اینکه فقط زبانی تبلیغ کنیم.
سخن آخر
وی در پایان یادآور شد: با وجود اتفاقات اخیر و فرستادن پهبادها از طرف ایران به خاک رژیم صهیونیستی، این کار ایران باعث استحکام نظام شده و با این کار ایران ثابت کرد که هرچه بگوید میشود. امید پیروزی روز به روز سربازان اسلام در همه عرصهها را از خداوند متعال خواستارم.
انتهای پیام/