خاطره‌‌ای درباره شهید «احمد دیداری»
يکشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۳۱
همرزم شهید تعریف می‌کند: «آری، احمد تنها در آن کانال ماند و نزدیک به 18 سال در زیر نور ماه، شب‌ها تنهای تنها به ستاره‌ها نگاه می‌کرد. فقط پلاک احمد گواهی می‌داد که او احمد دیداری است، وگرنه چند تکه استخوان نمی‌تواند احمد ما را شرح دهد.»

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «احمد دیداری» پنجم فروردين 1340، در روستای دهبارز از توابع شهرستان رودان چشم به جهان گشود. پدرش يوسف، كارگر بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و ديپلم گرفت. كارمند جهاد سازندگی بود. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. بيست ‌و سوم فروردين 1362، در زبيدات عراق به شهادت رسيد. پيكر او مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و دوازدهم دی ماه 1378 پس از تفحص، در زادگاهش به خاک سپرده شد.

ز

فقط پلاکش بود که گواهی می‌داد او احمد دیداری است

اینجانب ناصر‌الدین متوسل افتخار همرزمی با شهید احمد دیداری را در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل را داشتم. شهید دیداری به مدت چهار ماه در جبهه بر علیه بعثیان جنگید و قطعاً بسیاری از آن‌ها را به درک واصل کرده است.

شهید دیداری در عملیات والفجر یک فرمانده دسته بود و اینجانب نیز فرمانده دسته دیگری را بر عهده داشتم. شهید قبل از اعزام به جبهه، نزدیک به چهار ماه در جهاد سازندگی شهرستان رودان خدمت می‌کرد. یادم هست زمانی که شهید از جبهه مرخصی گرفته بود به منزل تشریف آورد، بچه‌های جهاد سازندگی به او پیشنهاد می‌دادند که در جهاد بماند و خدمت نماید ولی شهید در پاسخ می‌گفت من که دیگر برنمی‌گردم و عاقبت هم اینطور شد و برنگشت.

شهید قبل از عملیات یک حلقه فیلم عکاسی به من داد و گفت «ناصر جان این حلقه فیلم را بگیر و ظاهر و چاپ کن، شاید که دیگر برنگردم». عجب حس غریبی داشت، شاید می‌دانست که دیگر برنمی‌گردد. آن حلقه فیلم تمام یادگاری و خاطرات من از شهید بود. با توجه به اینکه خود بنده مجروح شده بودم، متاسفانه آن فیلم مفقود گردید.

عملیات والفجر یک نزدیک به ساعت‌ 11 شب آغاز شد، آتش از همه جا می‌بارید و ما در محاصره بودیم، عملیات موفقیت آمیز نبود و مجبور به عقب‌نشینی شدیم. در آن عملیات با توجه به اینکه احمد در صف اول حضور داشت، بر اثر اصابت راکت به داخل کانال پرت شده بود. قدرت راکت به حدی است که نزدیک به دو متر از زمین را می‌کند. ظاهراً علاوه‌بر اینکه او را به داخل کانال پرت کرده بود، کانال را با خاک‌های اطراف پوشانده بود به گونه‌ای که کسی نمی‌توانست او را نجات دهد. در آن شب تعداد کثیری از همرزم‌هایم به فیض شهادت نائل آمدند.

آری، احمد تنها در آن کانال ماند و نزدیک به 18 سال در زیر نور ماه، شب‌ها تنهای تنها به ستاره‌ها نگاه می‌کرد. فقط پلاک احمد گواهی می‌داد که او احمد دیداری است، وگرنه چند تکه استخوان نمی‌تواند احمد ما را شرح دهد.

احمدجان رفتی اما من هنوز آخرین نگاهت را فراموش نمی‌کنم.

(به نقل از همرزم شهید)

ز

ز

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده