«وقتی عشق پسرم را برای رفتن به جبهه دیدم، به پدرش گفتم: «کبوتر دل این به جبهه پرواز کرده، شما هم اجازه بده برود!»» ادامه این خاطره از شهید «بهلول ابراهیمی راد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی بخوانید.

کبوتر دل این به جبهه پرواز کرده،اجازه بده برود!

به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید «بهلول ابراهیمی راد» در یکم فروردین 1339 در شهرستان کرج به دنیا آمد. پدرش رحیم و مادرش بلقیس نام داشت.

این شهید گرانقدر تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر پالایشگاه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

شهید ابراهیمی راد بیست و پنجم بهمن 1364 در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای وادی رحمت شهرستان تبریز واقع است.

بیشتر بخوانید: صوت| کبوترش پرواز کرده

مادر شهید «ابراهیمی راد» روایت می‌کند: خداوند چهار پسر به من داده که بهلول گل سر سبد خانواده‌ی ما بود. خیلی عاطفی بود. به من می­‌گفت: «مامان من نتوانستم به شما خدمت کنم.»

پسرم به نماز علاقه داشت. در پالایشگاه تبریز کار می­‌کرد که تصمیم گرفت عازم جبهه‌ شود. موقع خداحافظی به من گفت: «اگر برگشتم، به شما خیلی خدمت خواهم کرد.»

پدرش به بهلول گفت: «پالایشگاه برای تو مثل جبهه است، اینجا کار کن!»

هر چه بهلول به پدرش اصرار کرد، اجازه بگیرد، پدرش راضی نمی‌­شد. وقتی عشق پسرم را برای رفتن به جبهه دیدم، به پدرش گفتم: «کبوتر دل این به جبهه پرواز کرده، شما هم اجازه بده برود!» که پدرش اجازه داد.

بهلول یک‌بار به جبهه رفت و سه ماه بعد به مرخصی برگشت. بهلول با شهید «سیدحسن سیدجوادی» خیلی صمیمی‌ بود. در جبهه با هم دوست شده بودند. یک روز او را برای ناهار به خانه دعوت کرد. آنها با هم در اتاق نشسته و درد دل می­‌کردند. چند روز بعد که به جبهه برمی­‌گشت، پدرش برای بهلول یک جعبه آجیل خریده بود تا با دوستانش بخورند.

منبع: کتاب به وقت زیارت 1 (مجموع خاطرات جمع آوری شده خانواده های معظم شهدا)

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده