«پدر جان! ميدانی، اگر خلبان شدم چه خدمتي به شما خواهم کرد؟! مي خواهم شما را با هواپيمايی که خلبانش خودم هستم به زيارت مکه و کربلا ببرم و به اين طريق زحمت هايی که براي من کشيدی جبران کنم...» ادامه این خاطره‌ی به‌جامانده از زبان پدر شهید "سعید آذری" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی بخوانید.

دوست دارم خلبان شوم!

به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، شهید «عبداله آذری» پنجم دی 1356 در شهرستان مراغه به دنیا آمد. پدرش یداله کارگر بود و مادرش سیمین عذرا نام داشت. دانش آموز دوره ابتدایی بود. بیست و یکم اسفند 1366، در بمباران هوایی زادگاهش به شهادت رسید پیکر او را در گلزار شهدای همان شهرستان به خاک سپردند. برادرش عبداله نیز به شهادت رسیده است.

خاطره ای از زبان یداله پدر شهيد «عبداله آذری» را با هم می خوانیم.

پسر عزيزم، عبداله علاقه ی فراوانی به درس خواندن داشت و هميشه مي گفت: مي خواهم درسم را ادامه بدهم و خلبان شوم و به هم ميهنان و همشهري هايم خدمت کنم.

در یکی از روزها به من گفت: «پدر جان! ميداني، اگر خلبان شدم چه خدمتي به شما خواهم کرد؟! مي خواهم شما را با هواپيمايی که خلبانش خودم هستم به زيارت مکه و کربلا ببرم و به اين طريق زحمت هايي که براي من کشيديد جبران کنم. فرد مفيدي براي جامعه باشم.»

ولي دشمن زبون و خونخوار آرزوی کودکان ايراني را در دلشان گذاشت و پدر و مادر آنها را براي عمري عذادار و دلي شکسته باقي گذاشت.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده