باید به شهادت ایمان داشت
حضور در پایگاه بسیج
اکبر ضمن شرکت در کلاسهای آموزش نظامی و فرهنگی در سن دوازده سالگی در رشته های شنا ،فوتبال، تیر اندازی و آموزش حفظ و قرائت قرآن به مهارت قابل قبولی رسید و کم کم که بزرگ شد در پایگاه بسیج دانش آموزی ثبت نام کرد و در فعالیتهای فرهنگی و نظامی و اردوهای تفریحی حضور بهم رساند.
از دانشگاه تا سربازی
وی پس از اتمام دوره پیش دانشگاهی یکی دو بار در کنکور سراسری دانشگاه شرکت کرد و چون در شهرستانهای مختلف پذیرفته شد به دلیل هزینه بر بودن از ادامه تحصیل منصرف و تصمیم گرفت به خدمت سربازی برود .
موفقیت در آزمون هوافضای سپاهوی بعد از اتمام خدمت سربازی سخت دنبال کسب مهارتهای کاری بود تا زندگی تازه ای را بعد از اتمام وظیفه ملی و وطنی خود شروع کند . به همین دلیل با تعدادی از دوستان هم سن و سال خود جهت آموزش صنعت پلیمری به پتروشیمی تبریز ثبت نام کرد . بعد از کسب مهارتهای لازم کم کم مشغول کسب و کار شد .یکسال از فعالیت کاری اش گذشته بود که اعلام کرد من در آزمون ورودی هوا فضای سپاه قبول شده ام می خواهم جهت ادامه تحصیل به دانشگاه امام حسین(ع) بروم . من ابتدا مخالف این امر بودم چون اعتقادم براین است که یک سپاهی قبل از پوشیدن لباس سبز باید اعتبار و ارزش آن را بداند. سپس این لباس را بر تن کند و برای توجیه مخالفتم رضایت مادرش را شرط گذاشتم . رضایت مادر را به دو دلیل مطرح کردم. اول اینکه مادرش سختیهای دوران دفاع مقدس را هنوز فراموش نکرده بود و دیگری اینکه اگر در ادامه زندگی نظامی گری اتفاقی پیش بیاید . پدر مشوق پسر معرفی نشود . گمان می کردم مادرش رای او را عوض می کند . اما بر خلاف نظر من گویا مادر از دوران دفاع مقدس پخته تر و استوار تر شده بود و به اکبر گفته بود هر کاری که علاقه داری برو دنبال آن کار . چه شغلی با ارزش تر از شغل سپاهی بودن. هم دنیا را داری هم آخرت را . وقتی دیدم رضایت مادرش را جلب کرده باز تلاش کردم نظامی نشود چرا که از سختیهای این راه کم و بیش اطلاع داشتم.سعی می کردم منصرفش کنم. اما وقتی قاطعیت او را در مسیری که انتخاب کرده بود دیدم و توانسته بود رضایت مادرش را جلب کند بالاخره من هم راضی شدم و اکبر در اواخر سال ۱۳۸۵ رسما وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و سر انجام بعد از چهار سال دوره دانشگاهی و دانشکده هوا فضای سپاه در پادگان شهید شفیع زاده تبریز در گروه عملیاتی فرهنگی هشت بلال مشغول به خدمت شد و در ماموریتهای مرزی و برون مرزی فعال بود .
پدیده شوم داعش
از سال ۱۳۹۰ که پدیده شوم داعش مطرح شد بنا به اظهارات سرکردگان این
گروه ستم گر و خشن هدف از تشکیل آن فقط و فقط ایران بود و به تاسی از جنگ نهروان
که قرآن را بر سر نیزه کردند این بار پرچم لااله الاالله بردوش کشیدند و بنام
الله بندگان الله را سر بریدند و چه جنایاتی که مرتکب نشدند و جنایتکاران تاریخ
بشریت را روسفید کردند. لذا برای پشتوانه سازی عملیات شوم و اطمینان از عقبه
خود از سوریه و عراق شروع کردند. چرا که از شیعیان جنوب لبنان وکم وبیش شیعیان
سوریه و بیش از شصت درصد از شیعیان شیفته اهل بیت(ع) عراق واهمه داشتند و قصد نسل
کشی شیفتگان اهل بیت (ع)را داشتند.
چگونگی شهادت
اکبر نیز مانند هزاران جوان با غیرت شیفته
اهل بیت(ع) برای کمک به هم نوعان خود جهت جلو گیری از به خطر افتادن مرزهای
جغرافیایی وطن برای مقابله با این فتنه شوم زمانه عازم سرزمین شام شد و حتی تولد پسرش امیر علی هم مانع از رفتن اکبر نشد. بالاخره در آخرین
ماموریت محوله در اوایل سال ۱۳۹۷که این ماموریت جزء افتخارات این شهید بزرگوار است
دربیستم فروردین
ماه ۱۳۹۷ براثر حمله ناجوانمردانه هواپیماهای رژیم اشغالگر قدس به مقر استقرار
آنها در تی فور سوریه به همراه هفت نفر از همرزمان خود به شهادت رسید و روز بیست و دوم فروردین ۱۳۹۷ پس از
استقبال و تشییع با شکوه در جوار ۷۲ شهید عاشورایی محله شنب غازان به خاک سپرده شد
.
متن و صیت نامه شهید:
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و درود بی پایان به روح پاک شهدا و امام شهدا و آرزوی سلامتی و طول عمر برای پرچمدار عدالت حضرت امام خامنه ای (مدضلله العالی) و نیز عرض ارادت به تمامی دوستان و آشنایان و خانواده محترمم و همسر گرامی و صبورم که هرچه از ما کمی و کوتاهی بود از ایشان بزرگواری و بخشش بود. پروردگارا ای آن که هر آنچه هست از اوست با تمام وجودم فریاد یگانگی تو را سر می دهم و با زبانی قاصر و نا توان با تمام خضوع و خشوع در برابرت و در مقابل عظمتت سر به خاک می نهم و شهادت می دهم که تو یگانه پروردگار و آفریدگار عالمی و محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله ) برگزیده بر حق تو برای پیامبری و امام علی (ع) و اولادش تا امام عصر (عج) امامان و هادیان امت ها به سوی تو میباشند. خدا را شکر می کنم که به من زندگی بخشید و از او طلب آمرزش میکنم که در مدت عمر کوتاهی که کرده ام و قدر نعمات بی پایان الهی را ندانسته و نا شکری در برابر این همه لطف و مهربانی روا داشته ام.
خواستم چند خطی هم وصیت نامه اگر خدا بخواهد برای شما بنویسم که انشا الله خداوند متعال از سر تقصیرات ما بگذرد. خانواده محترم ،پدر و مادر عزیزم از شما کمال تشکر و قدر دانی را دارم که ما را همانگونه که خداوند امر فرموده بود تربیت کردید و از همان اوایل با شعائر اسلامی و مکتب قرآن و اهل بیت آشنا نمودید هر چند که من نتوانستم این زحمت شما را جبران کنم ولی انشا الله خداوند اجر و پاداش اخروی به شما عطا نماید.
همسر عزیزم امیدوارم که در این مدتی که باهم بودیم و در سختی ها و مشکلات یار و یاور هم بودیم این کوتاهی ها را از من بخشیده باشی و من را حلال کنی همیشه در این فکر بودم که چگونه محبت های شما را جبران کنم ولی چه کنم که بنده ای ضعیف و ناتوانم و فقط می توانم برایت دعا کنم که انشا الله عاقبت بخیر شوی .
برادرم امیر جان همیشه یادت باشد که قدر دان پدر و مادرمان باشیم و هرگز بعد از این آنها را اذیت نکنی که ایشان حق بزرگی بر گردن ما دارند به خواهرم نیز سلام مرا برسانید و از او نیز به خاطر اذیت هایی که به او روا داشته ام حلالیت بطلبید.
و همچنین سلام مرا به همه فامیل و دوستان و آشنایان برسانید و از آنها نیز برایم حلالیت بطلید.
اکبر زوار جنتی
منبع خبر : مرکز اسناد اداره کل بنیاد استان