شهید پزشک رفتگر تبریزی
جمعه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۴
شهید ابوالقاسم اصغری در سال 1335 در میانه دیده به جهان گشود ، وی در نهایت در سال 1361 در رقابیه آسمانی شد.
به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی ، ابوالقاسم آرام و قرار نداشت! بسته به ضرورت کارها، در نهادهای مختلفی فعالیت میکرد؛ هر کاری که برای حفاظت از انقلاب اسلامی لازم بود. اما مسئولیت، موجب نمیشد که خودش را ببازد. او همیشه بزرگتر از عنوانها بود! حتی گاهی دوستانش او را در حال رفتگری در خیابانهای تبریز دیده بودند. دیدن این صحنه برای دوستانش سخت بود، آنها میگفتند: «ابوالقاسم! این کار در شأن تو نیست! تو مثلا دانشجوی پزشکی این مملکت هستی!» اما جواب میشنیدند: «هر کاری برای انقلاب از دست ما برمیآید باید انجام بدهیم. رفتگری چه عیبی دارد؟! چقدر خوبست مردم، همیشه شهر را تمیز ببینند.»
چند روز قبل از عملیات، وصیتنامهاش را نوشت. در پایان نوشت: «شهید ابوالقاسم اصغری»
دوستش با تعجب گفت: «اینجا جبهه است ابوالقاسم! شاید اسیر یا مجروح شوی. بابا اینقدر قاطعانه ننویس شهید!» ابوالقاسم لبخندی زد و گفت: «من مطمئنم این بار شهید خواهم شد و حتی میدانم گلوله به کجای بدنم میخورد.» زیاد طول نکشید دوستش شاهد شهادتش شد. وصیتنامۀ ابوالقاسم در دیدار مردم آذربایجان با امام خمینی، در حسینیه جماران خوانده شد... .
پدر ابوالقاسم، با اینکه خودش مبارز زمان شاه، زندانی سیاسی و رزمنده بود، به حال پسرش غبطه میخورد. او شاهد مناجاتها و گریههای شبانۀ پسرش در خانه بود. میدید پسرش دارد از زمین کَنده میشود. دوستان همرزم ابوالقاسم بعد از شهادتش گفتند: در شب عملیات فتح المبین، ابوالقاسم در جمعمان روضه خواند. بعد از روضه ناگهان گفت: «بچهها! چه بوی خوبی میآید شما هم میشنوید؟» ما متوجه چیزی نبودیم! ابوالقاسم گفت: «بچهها! من حتما فردا به آرزویم میرسم، من شهید میشوم!»... .
منبع : بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تبریز
نظر شما