وصیت نامه شهید بزرگوار منصور رحیم سبحانی
اکنون که با میل و اشتیاق کامل قلبی ، عازم به صف مقدم جبهه حق بر باطل هستم حس می کنم که وارد دانشگاهی می شوم که مکتبش شهادت و معلمش حسین ( ع ) میباشد
شهید منصور رحیم سبحانی در سال 1343 تبریز در خانواده متوسط چشم به جهان گشود و در سال 1362 در عملیات خیبر به شهادت رسید و در مزار وادی رحمت تبریز آرمیده است
 
به گزارش نوید شاهد  آذربایجانشرقی: " الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون"( توبه) سپاس خدای را که برما منت گذاشت و چنین نعمت بزرگی را نصیب ما و ما را از ظلمت به نور هدایت کرد و نعمت رهبری قلب تپنده انقلاب امام خمینی را بر ما ارزانی داشت . اکنون که با میل و اشتیاق کامل قلبی ، عازم به صف مقدم جبهه حق بر باطل هستم حس می کنم که وارد دانشگاهی می شوم که مکتبش شهادت و معلمش حسین ( ع ) میباشد مشتاق شهادتم چون حس می کنم که با ریخته شدن خون من وجدانهائی بیدار شود و قلبهایی بخاطر انقلاب و امام بتپد . برادران و خواهران : خداوند باریتعالی را شاهد میگیرم که برای تظاهر و خودنمائی و یا سایر انگیزه های شرک آلود دیگر ، بلکه فقط بخاطر یک وظیفه دینی عازم به جبهه هستم چون بدرستی که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان آن تغییر را بوجود آورند . برادران و خواهران دینی من ، بدانید که آگاهانه در این راه قدم نهادم . چرا که خون شهیدان از هایبل تا حسین ( ع ) و از حسین ( ع ) تا شهدای کربلای جنوب و غرب ایران صدایم میزنند که چرا نشسته ای آخر ما مسلمانیم ، ما در زمانی زندگی می کنیم که ظلم و فساد سراسر جهان را فرا گرفته و ما باید آنقدر خون بدهیم و فداکاری کنیم تا اسلام عزیز با حضور حضرت مهدی ( عج ) پیروز شود و قسط و عدل الهی در سایه توحید برقرار گردد . من بعنوان یک برادر پاسدار از شما مردم غیور و شهید پرور که باعث سرافرازی مسلمانان در جهان شده اید ، عاجزانه می خواهم که مبادا امام امت این قلب تپنده ملت و این هدیه خدا را تنها بگذارید . از شما خواهانم که هیچوقت دست از دامن این مرد الهی برنکشید زیراکه خدا او همان صراط مستقیم است که میگویند از مو نازکتر و از شمشیر تیزتر است ، همین اگر اندکی از این خارج شوید آخرش تباهی است و حتماً این را بدانید که " تنها راه پیروزی شما بر مستکبرین در پیروی از ولایت امر خلاصه میشود " از همه شما ملتمسانه میخواهم که وحدتتان را حفظ کنید و با شرکت در نماز جمعه که بزرگترین سلاح بر علیه دشمنان ماست ، مشتی محکم بر دهان این ابرغارتها بزنید . اکنون من در جبهه های نبرد با مزدوران بعثی در سپاه اسلام هستم و این افتخاری بس بزرگ برای من و شما است که در لشکر اسلام ودر رکاب امام زمان با دشمن خدا می جنگم . پدر و مادر مهربانم ، من اگر در این جنگ و حمله ای که در پیش است شهید شدم و سعادت لقاا... نصیب من شد بسیار خوشحال باشید و افتخار کنید بر این موهبت الهی ، و بدانید که این شمایید که مورد توجه خداهستید و باید شکر کنید که خداوند یک عمر عبادت و زندگی آبرومندانه شما را قبول کرده است و پاداش شما را با این آزمایش که انشاءاله موفق از آن بیرون می آیید، در روز قیامت خواهد داد و بدانید خداوند این بنده روسیاه و گنهکار را بخشیده و فرزندتان را شایسته دانسته که در جنگ در راه خدا" بعنوان هدیه شما " به مهمانی بدرگاهش بپذیرد ، پس مطمئن باشید که این گونه مردن مصیبت نیست بلکه رحمت است و سعادت وشما در روز قیامت در برابر خدا و هم اکنون در برابر خلق خدا سرافراز و سربلند هستید انشاا... ای مادر میدانم که برای آمدن من ثانیه شماری می کنی ولی چه کنم آیاوقتی که خدا مرا به میهمانی خویش دعوت میکند ، عاشقانه به ملاقات او نشتابم ؟ از همه التماس دعا و طلب عفو و بخشش دارم . و بدانید که هدفم لقاء الله – معبودم الله بود والسلام علیکم
منصور رحیم سبحانی عصر روز چهارشنبه 17 اسفند ماه سال 61 - ساعت 21
منبع : مرکز اسناد آذربایجانشرقی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده