من تشنة باران رویای توأم که مرا به رنگین کمان شادی های مادرانه می برد
فصلها از پی هم در گذرند، چرخة حیات می چرخد و زندگی چون جویباری در پهنة هستی جاری است، اما تو با تکرار مکرر ثانیه ها و آمد و شد روزها و شبها به انتها نخواهی رسید. من تشنة باران رویای توأم که مرا به رنگین کمان شادی های مادرانه می برد. راستی کدامین روز برای شنیدن آواز رازقی ها به خانه باز خواهی گشت؟ من عشق را، عزیز دل و دیده، در تو یافته ام، هر چند که عشق، بی من و تو و بعد از من و تو نیز زنده خواهد بود. جنگ که آغاز شد جهاد در راه خدا تکلیف روشن تر شده تو خدا را در کوچه باغ دعا یافته بودی و هر روز که به تماشایت می نشستم گویی پیاله ای نور می نوشیدی و به آسمان نزدیکتر می شدی. چه خاطره بگویم که سراسر زندگی خاطره است اما یکی از خاطرات من با شهید این است که ایشان در سن 18 سالگی وقتی که به جبهه های حق علیه باطل رفته بودند در آن دوران سرباز بودند و ایشان وقتی یک بار به مرخصی آمده بودند من ایشان را بردم به خیاط و 4 دست لباس دادم به خیاط که برای ایشان بدوزد و ایشان لباسها را پرو کرد و رفت و قرار شد وقتی می آید آنها را بپوشد و با خود ببرد ولی متأسفانه قسمت نبود آنها را بپوشد و من آن لباسها را 10 سال نگه داشتم و بعد از 10 سال دیدم که خبری نشد به کمیته امداد دادم و یک بار هم در خواب دیدم که می گوید که مادر با ناراحت شدن و گریه کردن کاری بر نمی آید برای ما فقط صلوات و رحمت فرستادن می ماند و در مورد خبر شهادتش باید بگویم که مدتی از ایشان خبری نبود. ما همه جا را دنبال ایشان گشتیم و حتی به اهواز هم رفتیم دنبال ایشان ولی بعد از یک ماه خبر دادند که گردان آنها را اسیر گرفتند و من مدتی نمی دانستم که ایشان زنده است یا مرده و بعد از چند سال اطلاع دادند که ایشان به درجة رفیع شهادت نایل گشتند ولی هنوز جنازة ایشان پیدا نشده و هنوز هم چشم به راه مانده ایم.
- موضوع خاطره: فقط انتظار از زبان مادر شهید
رفتی و از تو خبری نشد.
رفتنت را گفتیم تحمل می کنیم، اما سالهای سال نیامدی.
حساب باز کردن در را، مدتها در ذهنم نگاه داشتم اما آنقدر به امید دیدار تو، به انتظار نشستم که دیگر، حساب از دستم خارج شد.
خسته شدم! همه آمدند، تو کجا ماندی؟
ابوالفضل مادر! در را می زنند، مادر، تویی یا نه؟
در را باز می کنم. یکی خبر از تو دارد…
ابوالفضل شهیده، اما پیکرش نمی آید! منتظر او نباش. روحش شاد و یادش گرامی باد