زندگينامه شهيد والامقام خليل پيرمحمدي
از تو چه بنويسم كه قلم ياريم نميكند، چگونه بنويسم كه تاب سرودن مثنوي بيقراري دلم را ندارم. از تو چه بنويسم كه تو بزرگترين واژة زندگي را به تصوير كشيدي، اي چلچة مهاجر، اي سينه سرخ عاشق، تو را از پيكر غرقه به خونت ميشناسم. تو را كه با خون وضو گرفتي و در سجادهاي گسترده به پهناي دل آسمانيت قيام كردي، نه تنها من كه تو را دشتها و كوهها و سنگرهاي زخمي نيز خوب ميشناسند. هنوز هم چپيهات بوي حماسه ميدهد. از تو چه بگويم كه تور ا با عليوار زيستن و حسينگونه شهيد شدنت ميشناسم. از شما گمنامان نامآور چه بنويسم كه شما در ميان عرشيان و ملائكه الله شهرهتريد تا در ميان خاكيان.
خليل در سال 1327 در شهر تبريز پا به عرصة وجود نهاد و تا كلاس پنجم ابتدايي تحصيل كرد. او زندگي را با تلاش و كار ميشناخت و مرگ را به عزت و شرف ميخواست و چنين شد كه مستانه به سوي جبههها شتافت تا عشق و علاقه به معبود را در ميدان جهاد با ايثار و فداكاري و بذل جان به اثبات رساند. او ماهها مردانه جنگيد و عاشقانه از كشور دفاع كرد. ايشان داراي 3 برادر و 2 خواهر بودند و ايشان به شغل شريف كفاشي مشغول بودند. در سال 1350 ازدواج كرده و حاصل ازدواجشان 3 دختر ميباشد. ايشان در 26 تير ماه سال 1360 در آبادان در اثر اصابت تركش به سنگر تذكرة عبور و معراج به عالم ملكوت را گرفت و در ميهماني كروبيان حضور يافت. روحش شاد