شهید «مختار خراط حق شناس» در وصیتنامه خود میگوید: «پدرجان و مادرجان فرزند عزیز و دلبند شما قصد دارد به جبهه حق و باطل برود به دلیل اینکه حیات راستینی در سفر به این جبهه که برای خود تنها راه نجات از این دنیای فانی میداند.»
در وصیتنامه شهید «محمدعلی شریفی اره جان» میخوانیم: آری واقعاً جبهه دانشگاه است و فقط لرزش من، باک من، خوف من از این است که وقتی از این دنیا رفتم گناهانم آمرزیده نشود.
شهید «صمد شریفی اره جان» از شهدای هشت سال دفاع مقدس در فرازی از وصیت نامه کوتاهی مینویسد: «تو ای مادرم برایم گریه مکن چون من در راه حقیقت میمیرم.»
شهید حمید کوهی در قسمتی از وصیت نامه خود، باشعری خطاب به مادرش میگوید: «تو ای مادر مکن زاری که من اکنون بسی شادم / نمردم زنده میباشم بود رنج تو در یادم / همانا شیر پاک تو مرا جانباز پرورده / که جان خویشتن را ره قرآن ز کف دادم»
شهید «محمدباقر رستمی مهر» در وصیتنامهاش مینویسد: «برادرم در پشت جبهه ماندنت را توجيه مكن، روي سخنم باشما برادر عزيز است كه خودت را مسلمان حزب اللهي، درخدمت اسلام و درخط ولايت فقيه و امام امت ميداني .... »
«شاید خون ما مقدار آبی باشد بر نهال اسلام محمدی چرا که میبینم ندای امام شهیدمان حسین ابن علی از آن سر کربلا هنوز بگوش میرسد و قلب عاشقان راهش را در خود میسوزاند لیکن خوشا بحال آن عاشقی که خدایش توفیق دهد و با خلوص پاک و مطهر خویش که تنها و تنها برای خدا باشد این راه را بپیماند» آنچه خواندید قسمتی از وصیت نامه پرفیض شهید گرانقدر «عزت حدیثی» است.