شهید«جانعلی حق پناه» در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: و اما تو ای همسرم از شما انتظار دارم که تا خودم بودم برایم مهربان و زینب وار بوده اید و حال از این به بعد برای فرزندانم یک مادر دلسوز و مهربان باش و سر زندگی خود باشی با فرزندانم زندگی زینب وار داشته باشید.
شهید «عیسی خدری» در قسمتی از وصیتنامهاش مینگارد: شهدای ما ملائکه هستند، اما در کالبد انسان و این زندگی دو روزه دنیا را خداوند اینها را آفریده بود دنیا این لیاقت را نداشت که این چنین انسانهایی را در دامن خودش نگهداری کند، به تعبیر آن روایتها همان انسانهایی هستند که بالاتر از ملائکه هستند.
شهید «علیرضا اربابی مختار ده ارباب» در قسمتی از وصیت نامه اش می نگارد: از خواهران گرامیم می خواهم حجاب خود را فراموش نکنند و زینب وار زندگی کنند.
شهید«عبدالخلیل زاهدی» در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: از خداوند متعال می خواهم که یکی از بزرگ ترین آرزویم برآورده شود این است که دلم می خواهد در راهش شهید شوم و انشاء الله به امید خدا خواهم شد.
شهید «محمدایوب ریگی» در قسمتی از وصیتنامهاش مینگارد: از همه دوستان و اقوام تقاضا دارم که اگر حقی به گردن من دارند، حلالم کنند و از دوستان و برادرانم عاجزانه میخواهم که راه مرا ادامه دهند و از کشور و اسلام دفاع کنند.
شهید«موسی رنجبرنجفی» در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: ای کاش پدرم یک فرزند دیگر می داشت که سنگر بنده را پر می کرد افسوس که تنها هستم و برادر دیگری ندارم. ولی شما برادران زهکی شما که می توانید سنگر را پر کنید و خالی نگذارید حق خود را ادا نمایید و رضایت خدا را به سوی خود جلب کنید تا از شما راضی و خشنود شود خداوند.