چهارشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۲۳
نشر شاهد با 400 عنوان کتاب در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور یافته است. در این گزارش به پنج عنوان کتاب تازه نشر که برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود، پرداخته‌ایم.

به گزارش نوید شاهد، سی‌‍وسومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از بیستم اردیبهشت 1401 در مصلی امام خمینی (ره) با شعار «با کتاب سلامتیم» در حال برگزاری است.

پنج عنوان کتاب تازه در غرفه «نشر شاهد»

نشر شاهد با 400 عنوان کتاب در این نمایشگاه حضور یافته است. در این گزارش به پنج عنوان کتاب تازه نشر که برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود، پرداخته‌ایم.


آشنایی با تازه‌های «نشر شاهد» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب 33

کتاب «شلیک نهایی»

کتاب «شلیک نهایی» زندگی‌نامه معلم شهید حسین مقصودلو(از شهدای منسوب به قیام پنج آذر 1357 گرگان) است که مریم فریبی از زبان فرشته مقصودلو(خواهر شهید) این کتاب را در قالب 6 فصل و 79 صفحه روایت می‌کند. در بخش پایانی این کتاب تصاویر و مدارکی از این شهید قابل مشاهده است.

ابتدای این کتاب نویسنده درباره نحوه نوشتن خود برای این شهید به طور مختصر توضیح داده است: «هیچ وقت روزی که خواهرت به من پیشنهاد نوشتن کتاب خاطراتت را داد فراموش نمی‌کنم. بعد از گفت‌وگویی طولانی با او در راه برگشت به منزل به حرف‌هایش فکر کردم. مردد و دودل بودم و مطمئن نبودم که بتوانم از پس این کار بربیایم. من هیچ اطلاعاتی در مورد پنج آذر نداشتم؛ اینکه آن روز چه وقایعی رخ داده است، این واقعه چند شهید داشته و ...»

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «آذرماه بود، ولی هوا سوز و سرمای زمستان داشت. زیر کتری را روشن کردم تا چای را دم و بچه‌‌ها را از خواب بیدار کنم. مرتب کردن خانه را از اتاق حسین شروع کردم. خم شدم تا برگه‌های روی زمین را جمع کنم که ناگهان چشمم به اعلامیه‌هایی که با دست خط خود حسین نوشته شده بود، افتاد. مضطرب شدم. آرام نشستم، یکی از آنها را برداشتم و با صدای بلند خواندم.»


پنج عنوان کتاب از تازه‌های «نشر شاهد» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب حضور یافتند

کتاب «فرشته‌ها گریه نمی‌کنند»

«فرشته‌ها گریه نمی‌کنند» که به چاپ دوم خود رسیده، برداشتی از زندگی شهید ترور اسماعیل صفدری و فرشته کوچک نجمه علی‌آبادی را روایت می‌کند. این کتاب به قلم «ابوالفضل علی‌آبادیان»، توسط نشر شاهد و در قالب شش فصل نگاشته شده است.  

در این کتاب فردی به اسم اسماعیل صفدری که یکی از مسئولان انجمن اسلامی شرکت پارس‌خودرو است، در حوزه کاری خود با افرادی که در آن شرکت رخنه کرده بودند، درگیر می‌شود. پارس‌خودرو درواقع از شرکت‌هایی بود که در دوران جنگ تحمیلی، بخشی از نیازهای جبهه را با ساختن انواع مختلف جیپ تأمین می‌کرد و با این اقدام در زمانی که ما از سوی قدرت‌های بزرگ تحریم بودیم در جهت حفظ امنیت کشور، نقش‌آفرینی می‌کرد و در راستای جنگ و جهاد قدم برمی‌داشت، لذا منافقین سعی می‌کردند مخل این کار ‌شوند و کارشکنی می‌کردند. شهید صفدری با این افراد درگیر می‌شود و تا جایی که می‌توانسته این شرایط را تحت کنترل درمی‌آورد و بخشی از خراب‌کاران را اخراج می‌کند. شهید صفدری از نیروهای انقلابی، مذهبی و پای کاری بودند که در آن مقطع هم در عرصه تولید در کارخانه فعالیت داشتند و هم انجمن اسلامی را هدایت می‌کردند و هم در اعزام افراد به جبهه نقش داشتند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «هنوز دقایقی از غروب آفتاب روز 23 خردادماه سال هزاروسیصد و شصت و یک نگذشته بود که صدای انفجار مهیبی در حوالی چهارراه خاک باز شنیده شد و شیشه‌های خانه‌ها و مغازه‌ها را لرزاند. آن روزها مردم به شنیدن صدای انفجارهای ناشی از بمب‌باران جنگنده‌های عراقی عادت داشتند، دو سه سالی بیشتر از جنگ نگذشته بود و صدام هر زمان طعم شکست را از دست رزمندگان سپاه اسلام می‌چشید، دست به موشک‌باران و یا بمباران شهرها می‌زد. معمولا هم قبل از بمباران صدای آژیر خطر از رادیو و یا بلندگوهای مسجد پخش می‌شد تا مردم به پناهگاه‌ها بروند ولی این صدا هیچ شباهتی به صدای بمباران هوایی نداشت، به علاوه قبل از آن هم هیچ آژیر خطر قرمزی هم پخش نشد.»

پنج عنوان کتاب از تازه‌های «نشر شاهد» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب حضور یافتند

کتاب «صحیفه سلطانی»

کتاب «صحیفه سلطانی» خاطرات خادم الشهدا، مبارز انقلابی «حجت الاسلام شیخ عباس سلطانی» است که با تلاش «محمد علی قاسمی» و با ویراستاری «زهرا شیرکوند» توسط نشر شاهد منتشر و روانه بازار شد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «نیروهای شهربانی و ساواک، سخت در پی دستگیری مبارزین انقلابی بودند. یکی از افرادی که سواک به شدت در پیش می‌گشت آقای شیخ عباس سلطانی بود. شیخ عباس دو ماه تمام از نظرها مخفی شد و کسی از حضورش آگاه نبود. با آن که روابط بسیار گرم خانوادگی با او داشتیم، از این که کجا و در منزل چه کسی پنهان شده، کوچک‌ترین اطلاعی نداشتیم.»

پنج عنوان کتاب از تازه‌های «نشر شاهد» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب حضور یافتند

 کتاب «دختر قالی‌باف»

 کتاب «دختر قالی‌باف» برش‌هایی از زندگی شهید «گلاب‌علی حسین‌زاده» و همسرش را روایت می‌کند که «داوود حسین‌زاده فضل» فرزند این شهید والامقام آن را نوشته و «نشر شاهد» منتشر کرده است.

نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: «هدفم از نوشتن این سطور زنده نگه‌داشتن و یادآوری نقش پررنگ و بی‌بدیل همسران شهدایی بود که که اگر در روزهای سختو طاقت فرسا، استقامت و صبرشان نبود؛ راه شهدا ادامه پیدا نمی‌کرد و کربلا در کربلا می‌ماند. به امید آنکه فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌های شهدا و همسران صبور و با ایمان‌شان چراغ راه آیندگان باشد. ان‌شاء‌الله...»

در برشی از فصل «شفاخانه» کتاب «دختر قالی‌باف» می‌خوانیم: «پیش خودش می‌گفت با ارزش‌ترین دارایی‌ام جانم است که آن هم فدای پدر. با این فکر راهی شده بود و از هیچ چیز نمی‌ترسید. صدای گفتگوی پدر و پسر را همهمه‌وار می‌شنید اما خواب بود. تنش در حال استراحت بود اما ذهن و فکرش کار می‌کرد. نگران مادر و خواهرش بود.»


پنج عنوان کتاب از تازه‌های «نشر شاهد» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب حضور یافتند

 کتاب «حدیث آرزومندی»

 کتاب «حدیث آرزومندی» زندگینامه داستانی شهید سردار مصطفی خزائی به قلم «مسعود طالش پور» و توسط نشر شاهد منتشر شده است.

این کتاب در قالب سه روایت اصلی، به سه بخش یا به عبارتی سه کتاب تقسیم می شود: کتاب اول «از زبان کیومرث خزائی دوست شهید» کتاب دوم «از زبان رئوفه کرمی همسر شهید» کتاب سوم «با دو زبان» نگاشته شده است.

بخش اول این کتاب از زبان فریبرز خزائی برادر شهید و در ادامه از زبان خود شهید و براساس خاطرات حسین دهقانی و دیگر همرزمان، همچنین یادداشت های به جا مانده از شهید؛ به رشته تحریر درآمده است.

بخشی از این کتاب با عنوان هم رفیق را می‌‎خوانیم: «آن نیمروز زیبای بهاری را همیشه به یاد دارم. چانه‌های خمیر را ورز میداد تا توی تنور گلی خانه نان بپزد. آنوقتِ سال، دهلر خزل عین بهشت بود. عطر خوش گلها، شلوغی گنجشک‌ها و مرغان آوازخوان، سرسبزی گوشه گوشه روستا و حیاط خانه‌ها، صدای شُرشُر آب جوی‌ها که در هر کوی و برزن روان بودند، صدای قوقولی خروسی که جوجه‌ها سعی داشتند، با جیک جیک کش دارشان، ادایش را درآورند و خلاصه در یک کلام، همه چیز پر از شادی و شور بود. اسمم کیومرث است. کیومرث خزائی. چهار و نیم ساله بودم و شر و شیطان. چوبی در دست داشتم و دور حیاط خانه به این سو و آن سو می‌جهیدم و داد و فریاد میکردم که در زدند.»

نمایشگاه بین‌المللی کتاب از تاریخ بیستم تا سی‌ام اردیبهشت بر قرار است و علاقه‌مندان به آثار نشر شاهد می‌توانند به غرفه نشر شاهد واقع در راهرو22 غرفه 32 مراجعه کنند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده