نحوه شهادت شهید حسن نور جباری
بنده با
شهید از بچگی آشنائی داشتم و در آموزش در تهران با هم بودیم و بعد به منطقه منتقل
شدیم. شهید نور جباری را به گردان پیاده 182 منتقل کردند و من نیز به گردان پیاده
111 که بعد از آن مدتی او را ندیدم، روزی دیدم به دیدن من آمده و تعریف کرد که به
کجا افتاده و چه کار می کند و… بعد از رفتن او من نیز روزی به دیدار او رفتم و به
هر نحوی بود به خط عراقی نزدیک شدم (جاده مهدی). عراقیها مرا به گلوله بستند. در
این هنگام هم آقای نور جباری و دوستانش در تپه کله قندی بودند من به زمین خوابیدم
و بعد از رفع خطر بلند شدم و به طرف تپه رفتم و خودم را به نور جباری رساندم. بعد
از دیدن او که یک مدتی به مرخصی مانده بود برگ شهری خواستم و به ایلام رفتم. در
آنجا دوستان قدیمی او را دیدم که در آموزش با هم بودند. یکی از همرزمان مازندرانی
نور جباری به من گفت که حسن در میمک (تپه کله قندی) که به آن تپه شهدا هم می گویند
در اثر اصابت ترکش خمپاره 81 به ناحیه پشت سر به شهادت رسیده اند. با ناراحتی از
او پرسیدم چگونه شهید شد، تعریف کرد: نور جباری شیشه فانوس را تمیز می کرد که
عراقیها خمپاره 81 را زدند. همه به طرفی فرار کردند و سنگر گرفتند و نور جباری هم
در حالی که به طرف سنگر
می دوید هنگام ورود به سنگر یکی از ترکش های خمپاره به پشت سر او اصابت کرد. بعد
از اینکه گرد و غبار خوابید، دیدم حسن نور جباری در میان خون می غلطد و به شهادت
رسیده است.
منبع : اسناد اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان شرقی