شور سپاهیان برای روبوسی با فرمانده مکتبی ارتش
به مناسبت سالروز شهادت امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، «حاج اسماعیل وکیل زاده » در گفتوگو با خبرنگار نوید شاهد آذربایجانشرقی، به تشریح ویژگیهای شخصیتی امیر سپهبد علی صیاد شیرازی پرداخت.
حاج اسماعیل وکیل زاده از سال 1361 تا پایان جنگ تحمیلی در جبهههای حق علیه باطل حضور داشت و همین حضور موجب شد تا خاطراتی شیرین از دیدار با فرماندهان را در قلب خود به یادگار بسپارد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
اولین ملاقاتتان با شهید صیاد شیرازی به کدام سال باز میگردد؟
شهید صیاد شیرازی را چندینبار به صورت عمومی در قرارگاهها و به هنگام دعای کمیل در معیت فرماندهانی چون سردار شهید علی تجلایی دیده بودم و ما رزمندهها او را شخصیتی ولایتمدار و گوش به فرمان امام میشناختیم و به همینخاطر محبت و علاقهی رزمندگان به شهید صیاد کمتر از عشقشان به فرمانده سپاه آن مقطع نبود.
آیا از نزدیک با شهید صیاد شیرازی گفتوگو و مراوده داشتید؟
بلی، در تابستان 1364 گردان حبیببن مظاهر به فرماندهی سردار سید مجید سید فاطمی از لشکر عاشورا مامور شد تا در عملیات قادر که قرار بود در ارتفاعات حسنبیگ و ... صورت گیرد، لشکر 23 نوهید نیروی زمین ارتش را در منطقه لولان همراهی کند.
ظاهراً شهید صیاد شیرازی نیز مشتاق حضور رزمندگان سپاه در عملیات بودند و بدینخاطر در یکی دو ماهی که ما در آن منطقه بودیم تا آموزش ببینیم و برای عملیات توجیه شویم، شهید شیرازی در کسوت فرماندهی نیروی زمینی ارتش دو بار از گردان حبیببن مظاهر بازدید کردند.
"از راست: شهید صیاد شیرازی، حاج اسماعیل وکیل زاده"
صبح یکی از روزهای مرداد ماه در چادرهای دو نفری کنار رودخانه مستقر بودیم که دیدم شهید شیرازی همراه با فرمانده گردان ما کنار جاده در حال حرکت است، بنده سریعا دوربین عکاسی خود را برداشتم و سراغشان رفتم. با شهید صیاد روبوسی کردیم و او را به آغوش کشیدم. شهید شیرازی در ادامه مشغول صحبت با فرمانده گردان شدند.
دقایقی بعد نیروهای ما هنگام بازگشت از صبحگاه که از کوه به گردان بر می گشتند متوجه حضور شهید صیاد شیرازی شدند. همه به سمت شهید صیاد آمدند تا با شهید صیاد شیرازی روبوسی کنند اما به قدری ازدحام شد که فرمانده گردان به من گفت کنار صیاد بایستم و مواظب ایشان باشم.
بنده کنار ایشان ایستادم و دستم را دور گردنشان انداختم، هر از گاهی شهید صیاد شیرازی را به سمت خود میکشیدم و میبوسیدم. در همین حال فرمانده گردان بنده را دید و با عصبانیت گفت: "تو را گذاشتهام مواظب صیاد باشی تا اذیتش نکنند، آن وقت خوذت او را میبوسی؟"
در ادامه رزمندگان در قالب گروههای متعدد عکسهای دست جمعی با صیاد انداختند و قدری از شلوغی کاسته شد. از آنجا که ما نیروهای آقا مهدی باکری بودیم شهید صیاد شیرازی به رزمندگان گردان حبیببن مظاهر اعتماد بسیاری داشت و مدام میگفت من مشتاق حضور شما در اینجا هستم. حتی به یاد دارم در آن مقطع امکاناتی که به گردان ما میدادند نسبت به منطقه و گردانهای خودشان مطلوبتر بود.
از ویژگیهای شخصیتی شهید صیاد شیرازی برایمان بگویید.
رشادت و شجاعتی که صیاد داشت جایگاه او را والا برد. ایشان بعد از پایان جنگ تحمیلی درصدد حفظ آثار دفاع مقدس برآمدند و با حضور در مناطق مختلف، مطالب، تدابیر و تجاربشان را ثبت و نشر میدادند. در این حوزه ایشان به معنای واقعی کلمه اسوه بودند و لازم است سایر فرماندهان نیز چنین رویهای را در حفظ و نشر آثار دفاع مقدس به کار گیرند.
شهید صیاد در اطاعات از رهبری نیز زبانزد بود و بعد از رحلت امام خمینی (رضوان الله) با فرمانپذیری از امام خامنهای درس بزرگی به سایر فرماندهان و مردم داد. او میگفت باید از ولی فقیه اطاعت کرد.
شهید شیرازی اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم بود و این را در عملیات مرصاد به خوبی نشان داد. مرداد ماه سال 67 منافقین کوردل در اسلام آباد جنایات متعددی انجام دادند و این صیاد شیرازی بود که با فرماندهیاش مانع از پیشروی متجاوزان شد و آنان را در عملیات مرصاد به هلاکت رساند.
دست آخر نیز منافقین از مردمداری و علاقهی آن فرمانده بزرگوار به قشر مستضعف جامعه سوءاستفاده کردند و منافقی ملعون را در لباس زحمتکش پاکبانی سراغ خانهاش فرستادند تا در هنگام خروج از منزل به بهانهی گفتوگو با صیاد شیرازی خودرواش را متوقف و ایشان را مقابل چشمان فرزندش مظلومانه به شهادت برساند.