فرازی از زندگی نامه شهید علی اشرف برآسیان
شهید علی اشرف براسیان در سال 1345 در روستای سیان در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. وی بعد از طی دوران کودکی به علت عدم بضاعت مالی از ادامه ی تحصیل بازماند. پدر بزرگوار این شهید در روستا به کار خرید و فروش لبنیات مشغول بود. زمانی که در روستا بودند به پدر کمک می کرد. در اوایل انقلاب به همراه خانواده به تبریز نقل مکان کردند و در خیابان طالقانی سکنی گزیدند. در تبریز هم به کارگری مشغول بود. این شهید بزرگوار به همراه دیگر دوستانش در تظاهرات ها و مبارزات انقلابی که در تبریز انجام می گرفت شرکت می کرد و لحظه ای آرام نمی گرفت.
با شروع جنگ
تحمیلی وی نیز با اصرار می خواست به جبهه برود ولی مادرش مانع می شد چون هنوز سنش
کم بوده و دل مادر راضی به رفتن نبود. اما علی اصرار داشت که برود، به خاطر عدم
موافقت خانواده یک شب او به کوه عون ابن علی رفت و تا صبح در آنجا مانده بود. با
این کار می خواست رضایت مادر را جلب کند. بالاخره با اصرار زیاد مادر رضایت داد و
وی به جبهه اعزام شد. وقتی تنها خواهر این شهید بزرگوار از رفتنش ناراحت بود وی رو
به خواهر کرده و فرموده بود خواهرم من به هر طریق ممکن خواهم رفت و می دانم که
شهید خواهم شد ولی خواهر برایم گریه نکن چرا که نباید برای شهادت ناراحت شد و اشک
ریخت. تو باید افتخار کنی که برادرت به راه حق می رود. بعد از مدت 10 ماه خبر
شهادت این شهید والامقام به خانواده رسید و این خانواده را داغدار کرد.