شهدای اسفند
ايشان به من مي گفت حالا وقت دفاع از سرزمينمان است و براي درس خواندن وقت هست و حتي به خود من التماس مي كرد كه به جبهه برود و اين شد كه با دست بردن در شناسنامه به جبهه رفت و جام شهادت را تا جرعه آخر سركشيد.


نام شهید : محمدنيك‌فر

نام پدر : حافظ

تاریخ تولد : 1347

محل تولد : ليشتر

تاریخ شهادت : 63/12/16

محل شهادت : سرپل ذهاب

زیارتگاه : روستای لیشتر

 

بسم الله الرحمن الرحيم

زندگینامه از زبان پدر شهيد

اين شهيد بزرگوار در سال 1347 در خانواده اي مذهبي در روستاي ليشتر از توابع شهرستان گچساران به دنيا آمد ايشان فردي مؤمن و انقلابي بودند و رفتار ايشان با اقوام و دوستان و مردم روستا بسيار خوب بود و با آنها مهربان بود و هركس كمكي مي خواست ايشان به او كمك مي كرد. اين شهيد سال اول دبيرستان را در دبيرستان امام خميني گچساران بودند چون سن ايشان كفايت نمي كرد كه به جبهه بروند و خانواده هم قبول نمي كردند كه به جبهه بروند ايشان با دست بردن در شناسنامه خود كاري كردند كه از طريق هلال احمر به جبهه راه پيدا كند و بالاخره در تاريخ 1363 در منطقه سرپل ذهاب به درجه رفيع شهادت نائل آمدند. ايشان چون پسر بزرگ خانواده بودند و كمك پدر دامداري مي كردند فقط اسم خود را در مدرسه مي نوشت و خود را ثبت نام مي كرد و چون از ذهن و هوش سرشاري برخوردار بود فقط موقع امتحان به مدرسه مي رفت و نمرات بسيار عالي از درسهايش مي گرفت و يكي از دانش آموزان ممتاز مدرسه خود به شمار مي رفت. ايشان به من مي گفت حالا وقت دفاع از سرزمينمان است و براي درس خواندن وقت هست و حتي به خود من التماس مي كرد كه به جبهه برود و اين شد كه با دست بردن در شناسنامه به جبهه رفت و جام شهادت را تا جرعه آخر سركشيد.

 

 

وصيت‌نامه  

بسم الله الرحمن الرحيم

ام حسبتم ان تدخلو اليه و لما ياتكم مثل الذين خلوا من قبلكم مستهم الباسا والضراء و زلزلوا حتى يقول الرسول والذين امنوا معه متى نصر الله الا ان نصر الله قريب

آيا چنان پنداشته ايد كه به بهشت در مى آئيد و حال آنكه هنوز نيامده است شما را نمونه آنان كه پيش از شما بودند ، كه به ايشان رسيد پريشانى و رنجورى بر خود لرزيدند تا به حدى كه پيامبر و آنانكه به خدا ايمان آورده بودند مى گفتند به آنها چه وقت مى رسد يارى خدا ، همانا يارى خداوند است نزديك .

خدايا مرا ببخش و از گناهانى كه ناآگاهانه و يا از روى سهل انگارى انجام داده ام بگذر .

خدايا من بنا به وظيفه شرعى و براى رضاى تو به نبرد با كافران بعثى عازم شدم و جان فدا كردم ، خدايا مرا با شهيدان راهت مشهور بفرما و مرا جزو گناهكاران قرار مده .

خدمت شما پدر و مادر عزيزم :

پدر و مادر عزيزم همچنانكه خودتان مى دانيد شهيدان كشته نشده اند بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روز ى مى گيرند . و شما خانواده هاى شهدا ، شهيدان را بدست مى آوريد و نه از دست مى دهيد زيرا كه شهيد دادن مقام و منزلتى بالا مى خواهد . پدر و مادر عزيزم و خواهر و برادر عزيزم مبادا باعث شادى دشمن شويد (براى من گريه نكنيد) زيرا كه گريه شما براى فرزندانتان باعث شادى شياطين است . در نماز جماعت ها و جمعه ها و تمام جماعات اسلامى كه جنبه اسلامى دارند شركت نمائيد و مبادا غافل شويد .

خداوند چنين خانواده هايى را اجر دهد كه توانستند چنين فرزندانى را تحويل جامعه دهند و فداى آن كنند .

خداوند پدر و مادر مرا بيامرز و ببخش .

و شما اى همكلاسان عزيزم : من كه با شما در دبيرستان امام مدتى كوتاه را بسر بردم ، باعث ناراحتى شما از خودم اگر شدم ببخشيد ، اگر كسى از شما خداى ناكرده از من ناراحت است از او بخشش مى طلبم و اميدوارم كه شما آينده سازان مملكت باشيد .

برادران عزيز محصل : مبادا مسئله جنگ را فراموش و مبادا خداى ناكرده جبهه رفتن را كنار بگذاريد ، جبهه ها را خالى نكنيد كه به خدا قسم اين دنيا چيزى جز آزمايشگاه نيست و خوشا به حال آنكس كه از اين آزمايش خوب در بيايد و او پيروز است .

من ا... توفيق   و در آخر :

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى (عج) خمينى را نگهدار

خدايا رزمندگان ما را پيروز بگردان .

 

منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده