مروری بر زندگی نامه سردار شهید حسن زنده دل
حسن زنده دل در سال 1326 ه ش در خانواده ای كشاورز از روستای
شیشوان در شهرستان عجب شیر به دنیا آمد . هنوز كودكی خردسال بود كه پدرش از دنیا رفت
.دوره ابتدایی را در زادگاهش گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان رازی عجب شیر به
پایان رساند . پس از اخذ دیپلم در رشته كشاورزی ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرك
كاردانی شد .در سال 1352 با دختر عموی خود خانم صالحه آموزگار ازدواج كرد . آنها زندگی
مشترك خود را با جهیزیه مختصری كه همسرش به همراه خود آورده بود ، شروع كردند . تا
اینكه حسن به عنوان تكنسین صنایع غذایی در كارخانه قند میاندوآب با حقوق ماهیانه دو
هزار تومان ، استخدام شد . از این پس در خانه سازمانی واگذاری از سوی كارخانه قند زندگی
می كردند . در سال 1353 اولین فرزند آنها به نام محمد به دنیا آمد و به دنبال آن زهرا
در سال 1355 ، فاطمه در سال 1359 و سكینه در سال 1360 متولد شدند .حسن زنده دل ، فردی
مذهبی بود و در سالهای قبل از انقلاب به كمك چند تن از دوستانش اقدام به تأسیس دارالقرآن
در یكی از مساجد زادگاهش كرد .همزمان با شروع زمزمه های انقلاب با دسترسی به رساله
امام, بخشهایی از آن را به صورت اعلامیه در سطح روستا پخش و نصب می كرد . در همین دوران
عده ای از بچه های روستا را در مسجد گرد می آورد و به آنها نماز خواندن می آموخت .با
پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یكی از مؤسسین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میاندوآب
به فرماندهی آن منصوب شد اما در مدت حضور در سپاه حقوق دریافت نمی كرد و با درآمد باغبانی
زندگی خود را اداره می كرد .با آغاز جنگ تحمیلی در سن سی و دو سالگی درسال 1359 ، برای
اولین بار به جبهه اعزام شد و به مدت پنج سال در جبهه حضور مستمر داشت . در این مدت
دو بار در كردستان مجروح گردید . پس از بهبودی به جبهه باز می گشت.اودر لشگرعاشورا
فرمانده گردان حر بود .حسن به خودسازی اهمیت زیادی می داد و برای این كار جزوه ای از
امام داشت و سعی می كرد به تمام نكات آن عمل كند . روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه می
گرفت . به اقامه نماز در اول وقت اصرار داشت و پایبند نظم و قانون بود . به مشورت با
دیگران در امور معتقد بود . او عاشق جبهه و شهادت بود .سرانجام ، حسن زنده دل پس از
شصت ماه حضور در جبهه ، در آخرین اعزام به جبهه جنوب در عملیات والفجر 8 شركت كرد و
در 11 اسفند 1364 در منطقه دریاچه نمك در اثر اصابت تركش از ناحیه پا زخمی شد ولی به
علت نرسیدن نیروی كمكی و خونریزی شدید به شهادت رسید . پیکر پاک وی بیش از ده روز در
دریاچه نمك باقی ماند و پس از حدود چهل روز
به زادگاهش انتقال یافت و در قبرستان كهنه شیشوان به خاك سپرده شد .