قائم مقام فرمانده گردان امام حسین لشکر 31 عاشورا
شهید قاسم هاشم زاده در تاریخ 63/12/24 در عملیات خیبر به شهادت رسید.

(( من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا ))

نیایشی با خدا:

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری دهنده ی مستضعفان و با درود و سلام بر تمامی پیامیران الهی از آدم تا خاتم(ع) و رهروان آنان از خاتم(ع) تا کنون و امامان به حق مکتب پر خون و  حماسه ی تشیع و با درود فراوان بر امام کبیرمان خمینی بت شکن، رهبر شکست ناپذیر انقلاب خونبار اسلامی و با سلام بر امت شهید پرور ایران.

(( من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا ))

نیایشی با خدا:

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری دهنده ی مستضعفان و با درود و سلام بر تمامی پیامیران الهی از آدم تا خاتم(ع) و رهروان آنان از خاتم(ع) تا کنون و امامان به حق مکتب پر خون و  حماسه ی تشیع و با درود فراوان بر امام کبیرمان خمینی بت شکن، رهبر شکست ناپذیر انقلاب خونبار اسلامی و با سلام بر امت شهید پرور ایران.

بار الها! تو را سپاس می گویم، زیرا حقیقت عشق را به من آموختی و در این دریای مواج غرقه ام ساختی. تو را سپاس می گویم که تمام زنجیرهایی را که نفسم بر وجودم کشیده بود گسستی و تنها طوق بندگی خودت را بر گردنم آویختی. تو را سپاس می گویم زیرا تو تنها شایسته ی سپاسی. خدایا چه زیباست زندگی در راه تو و شهادت در راه تو، چه زیباست در مقابل تو به خاک افتادن و چه زیباست به خون غلطیدن. خدایا تو شاهد باش که تنها در راه تو قدم برداشتم و تنها در مقابل تو به خون غلطیدم که تو جانم را خریدی، اگر چه متاعی خیلی ناچیز بود ولی تو خود فرمودی و وعده کردی که این متاع را طالبی چنانچه با حسین(ع) نیز چنان کردی و حسین(ع) را همچون کالا و متاعی پر ارزش و گرانبها طلبیدی و سید وسالار شهیدان نامیدی و همان طور هر بنده ای را گرچه همچون من بسیار حقیر و ناچیز باشد با لطف و مرحمت خود طالبی، آنجا که فرمودی: (( ان الله اشتری من المونین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه )) (( راستی خداوند مال و جان مومنین را می خرد تا در برابرش بهشت برین ببخشد )) ولی حسین(ع) کسی دیگر بود و جانبازی وی حماسه ای دیگر بود و حال و هوای دیگر داشت. عاشورای حسین(ع) روزی که ظهرش نه همچون ظهرهای دیگر بود و آفتاب تابانش نه همچون روزهای دیگر. خورشید اشعه ی سوزان را همچون شعله های آتش بر زمین می تابانید. در صحرای نینوا، در کنار شط فرات خیمه گاه حسین(ع) در مقابل خرگاه یزید و یاران حسین(ع) در مقابل لشگریان یزید صف آرائی کرده اند و لحظه ی انتخاب فرا رسیده است. یا حسینی باش و یا یزیدی بمیر، چه آنانکه گستاخی آنان را ندارند که شهادت را قبول کنند مرگ آنان را انتخاب خواهد کرد. و تو ای خدای من! ای معشوق من! مرا منت نهادی که بهترین راه تکامل را انتخاب کنم، زیرا که عشقت را در وجودم شعله ور ساختی و شهادت را نصیبم کردی که تنها راه نجات و سعادت خود، راه رهایی از آتش دوزخ و عذاب الهی را فقط چشیدن شهد شهادت می دانم. یا حسین! ای بزرگ آموزگار شهادت و ای سوخته ی شعله های سرکش عشق، تو شاهد باش که به تو اقتدا کردم و گواه باش که همچون یاران تو به یاری ات برخاستم و ندای پر صلابت هل من ناصر وارث تو خمینی کبیر را لبیک گفتم. ای حسین(ع) اکنون شهیدان بر ما شاهدند و تو ای سید شهیدان، قافله سالار این کاروان هستی، مرا راه عشق نما و به این کاروان متصلم فرما.

سخنی چند با مردم شهید پرورمان بالخصوص مردم هریس، مردم شریف و ایثارگر کشور خونبار اسلامی و همشهریان عزیزم:

ما اینک روزهای حساسی را پشت سر می گذاریم که در تاریخ دنیا و اسلام نقش بزرگی را ایفاء می کنیم. لحظات بسی پرشور و هیجانی است که چشم دنیا به این روزهای حساس دوخته شده و چیزی نمانده که ابرقدرتهای دنیا به زانو درآیند و پرچم اسلام در جهان به احتزاز درآید و صدای الله اکبر در گیتی طنین افکند پس بیایید دست اتحاد و برادری به هم بدهید، کینه هاو کدورتها و مسائل حقیر و فرعی را کنار بگذارید، دلهای خود را از این آلودگیها پاک سازید، وحدت کلمه و محبت و دوستی را جایگزین آن نمایید تا همه با اتحاد و یکپارچگی بتوانیم اسلام را جایگزین مکتبهای مادی و انحرافی حاکم در جهان بکنیم. بیایید گذشته ها را کنار بگذارید و صلاح و عظمت اسلام و مسلمین را در نظر بگیرید و امروز همان روزهای عاشوراست که امام حسین(ع) در صحنه ی میدان (( هل من ناصر ینصرنا )) می گفت و یاران آن روز و امروز خود را می طلبید و شما هم بعنوان یک مسلمان به هل من ناصر امام امت خمینی کبیر لبیک گفته و مانند کوههای استوار در پشت سر این پیر جماران که کاخهای طاغوتیان را به لرزه درآورده است بایستید و کار این جنایتکاران تاریخ را یکسره کنید و حالا حسین زمان در جبهه های حق علیه ظلمت احتیاج به علی اکبرها و قاسم ها و ... دارد، شما هم با دست خود فرزندان و جگرگوشه هایتان را تقدیم اسلام کنید و باریخته شدن خون عزیزترین افراد، ریشه ی درخت اسلام را آبیاری نمایید تا آیندگان بتوانند از ثمرات این درخت پربار استفاده نمایند و در آخر قدر این رهبر عزیز را بدانید که به خدا یک نعمت عظیمی است که خدا برای ما عنایت فرموده که باید شکر این نعمت را به جا بیاوریم و گرنه کفران نعمت کرده و در پیشگاه خداوند مسئولیم.

سخنی با خانواده:

اما شما فامیلها و خانواده و دوستان عزیزم، در فراغ ما هیچ غمگین و ناراحت نباشید بلکه در برابر خداوند شاکر باشید که این نعمت بزرگ، شهادت را نصیب ما نمود و اگر خواستید گریه کنید برای ما گریه نکنید، برای امام حسین(ع) گریه کنید که چطور مظلومانه در کربلا به شهادت رسیدند و برای جوان امام حسین(ع) یعنی علی اکبر(ع) گریه کنید ولی حالا راهروان این شهید مظلوم در کربلاهای ایران حماسه می آفرینند و تاریخ کربلا را دوباره تکرار می کنند، حماسه های بزرگتر از کربلا را می آفرینند پس برای شهدای ایران گریه کردن خوب نیست چون به خاطر عشق به لقاءالله، داوطلبانه رو به جبهه ها می کنند و شجاعانه در برابر کفار می ستیزند و دمار از روزگار دشمن در می آورند و شهید می شوند ولی مظلوم کربلا در وادی نینوا غریبانه و مظلومانه با تمام یارانش و جوانانش به شهادت رسیدند.

اما برادر بزرگوارم: از تو تقاضامندم به احمد و یونس ( دو اسیر جنگی در عراق، یکی برادرزاده و دیگری عموزاده ی شهید ) برسانید که بعد از اسارت شما با خدای خود عهد وپیمان بستم که تا پیروزی بر کفر و آزادی شما، دست از جبهه ها نکشم و تا آخرین قطره ی خون در برابر جنایتکاران ایستادگی نمایم ولی افسوس که نتوانستم شما را زیارت کنم و حالا بار سفر را بسته به دنبال دوستان عزیز خود به دیار عاشقان لقاءالله می روم. برادرم به پدر و مادر رضا و بهلول ( دو شهید عموزاده که جنازه ایشان بدست نیامده است ) بگو: من از شما شرمنده ام، هر وقت که به هریس می آمدم خجالت می کشیدم که به روی شما نگاه کنم، بگو که خواست خداوند بود که نتوانستم به عهد خود وفا کنم و حداقل پیکر پاک یکی از اینها را به ارمغان بیاورم. به دنبال جنازه ی بهلول خیلی گشتم ولی پیدا نکردم. امیدوارم مرا ببخشید که نتوانستم دل داغد یده ی شما را تسکین دهم. در آخر از تمامی اهالی هریس و دوستان و برادران حلالیت می طلبم و امیدوارم که این بنده ی روسیاه خدا را ببخشند و هرچه بدی دیده اند عفو نمایند.

به امید پیروزی رزمندگان اسلام و طول عمر رهبر کبیر انقلاب.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار  

 آمین یا رب العالمین

30 / 11 / 1362 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده