بمناسبت هفته بسیج دانش آموزی:
31 سال از حادثه بمباران مدارس زینبیه و ثارالله شهرستان میانه توسط رژیم بعثی عراق می‌گذرد. مدارسی که روایت دانش آموزان شهیدی است که تا پای جان درس حجاب دادند.
نوید شاهد آذربایجان شرقی:  31 سال از حادثه بمباران مدارس زینبیه و ثارالله شهرستان میانه در آذربایجان شرقی توسط رژیم بعثی عراق در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ می‌گذرد.

روایت دانش آموزان شهیدی که تا پای جان درس حجاب دادند

شش سال از جنگ تحمیلی گذشته بود و بعد از عملیات موفقیت‌آمیز «کربلای 5» رادیو اسرائیل و رادیو عراق خبر از حمله قریب‌الوقوع هواپیماهای میراژ و سوخو و میگ به شهرهای ایران می‌دادند و تبلیغات گسترده رسانه‌ها برای ارعاب مردم و تخلیه شهرها و تضعیف روحیه مقاومت در پشت جبهه آغاز شده بود، در این میان یکی از شهرهایی که مورد تهدید واقع شد، شهر میانه بود.

چند روزی بود که زمزمه حمله هوایی دشمن به شهر، دهان به دهان می‌چرخید؛ ساعت 5 بعد از ظهر شنبه 11 بهمن 1365 مردم میانه سرگرم کارهای روزمره خودشان بودند، نزدیک یک ماه است که عملیات «کربلای 5» با موفقیت در منطقه شلمچه انجام شده و رزمندگان اسلام تا نزدیکی‌های پتروشیمی بصره پیشروی کرده‌ بودند؛ مردم شهر از طریق رادیو و تلویزیون آخرین اخبار مربوط به جبهه‌ها را پیگیری می‌کردند.

ناگهان صدای وحشتناک شهر را لرزاند و همه توجه‌ها به سوی منبع صدا جلب ‌شد، در اثر حمله هوایی دشمن به چند نقطه مسکونی شهر 13 تن از اهالی شهر به شهادت رسیدند؛ کودکی دو ساله در آغوش مادر به خواب ناز همیشگی رفت؛ یک دستفروش در خیابان و 5 تن دیگر از اهالی شهر به شهادت رسیدند و 37 تن نیز مجروح شدند.

دبیرستان زینبیه در اثر بمباران به کلی ویران شده بود؛ قسمتی از طبقه دوم که راکد به آن اصابت کرده است، به طبقه اول ریخت، داخل کلاس‌ها با شعارها و تبریک‌های دهه فجر با کاغذهای رنگی و پرچم‌های کاغذی تزیین شده بود، تزیینات دهه فجر که دانش‌آموزان انجام داده‌ بودند، از میان گرد و خاک با خون دانش‌آموزان خود را نشان می‌داد.

در جای جای حیاط مدرسه، پیکرهای دانش‌آموزان پخش است، دانش‌آموزانی که چند ساعتی بود، کانون گرم خانواده را ترک کرده بودند تا ظهر هنگام بر سر سفره ناهار و به آغوش مهربان مادر بازگردند؛ کیف‌های پاره پاره‌ای به چشم می‌خورد که از داخل آنها لقمه‌های پیچیده نان و پنیر، سیب، کامواهای نیمه بافته و کتاب‌ها بیرون ریخته است و بعضاً نامه‌هایی از رزمندگان اسلام؛ یکی از دانش‌آموزان در فرصتی کوتاه توانسته بود یک خط وصیت بنویسد: «خواهر مهربانم! ... به مادر و پدر و تمام فامیل سلام برسان و در سنگر مدرسه و حجاب، پاسدار خون شهیدان باش» ... و قطرات خونی که بر روی نامه ریخته و در سکوتی محض، تمامی مظلومیت و معصومیت شهادت 68 نفر را به فریاد نشسته بود.

به جای جای مدرسه که نگاه می‌اندازی، چادرهای آغشته به خون، دیوارهای فرو ریخته، کیف‌های خون‌آلود دانش‌آموزان، همه و همه مرثیه می‌سرایند و تو را به میهمانی اشک فرا می‌خوانند؛ باز پیش می‌روی به کلاس ویرانی می‌رسی با تخته سیاهی برپا ایستاده که جمله‌ای بر آن نقش بسته است: «الوداع، اگر ما ندیدید حلالمان کنید!»


دانش آموزانی که هنگام شهادت نیز حجاب خود را حفظ کرده بودند

فاطمه وطنی یکی از دانش آموزان بازمانده از حادثه بمباران می گوید: من به حیاط مدرسه رفتم همین که چند قدم گذاشتم و پله اول و دوم بودم دیدم که هواپیماها دوباره برگشته‌اند و درحال بمباران مدرسه هستند من در جای خودم ایستادم و دستانم را روی صورتم گذاشتم. بعد از چند دقیقه که هواپیماها رفتند، من به خودم آمدم و دیدم که اکثر بچه‌ها چادرهایشان از درخت‌ها آویزان شده است یا خیلی از بچه‌ها انقدر چادرهایشان را محکم گرفته بودند و با اینکه شهید شده بودند اما چادرشان روی صورتشان بود حتی وقتی سمت یکی از دوستانم رفتم مشاهده کردم که وی نشسته و صورتش را با چادر پوشانده است وقتی چادرش را برداشتم تا با او صحبت کنم دیدم که شهید شده است ولی با قداست تمام چادرش را محکم گرفته بود.


منبع: تلخیص از گزارش خبری تسنیم

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده