شجاعانه حمله می کرد و بی محابا سر از سنگر بیرون می آورد و دشمن را مورد هدف قرار می داد تا اینکه لحظة وصال فرا رسید. در اوج نبرد گلولة تانکی او را به آرزوی زیبایش می رساند. سر از بدنش جدا می شود. دستی بر بدن می ماند اما تکه ای از دست دیگرش را به همراه جسم بی جانش برای خانواده باز می گردانند
به گزارش نوید شاهد آذربایجانشرقی : شهید صمد بخت شکوهی در بهمن سال 1334 در یک خانوادة مذهبی در شهر تبریز به دنیا آمد. پدر بزرگ وی فردی روحانی بودند و از آن مهمتر وی در دامان مادری مومن و اهل نماز شب پرورش یافت. احد و صمد  پا به دبستان تربیت گذاشتند و دورة ابتدائی را در آن مدرسه با موفقیت به اتمام رساندند. دورة دبیرستان را در دبیرستان تقی زاده سپری نمودند تا شروع و اوج انقلاب اسلامی صمد مدرک دیپلم را اخذ نمود و بلافاصله برای خدمت سربازی ثبت نام کرد.
دورة سربازی را در شهرستان مراغه با درجة گروهبان یکم آغاز کرد و در اواخر سربازی در رشتة فیزیک دانشگاه تبریز قبول شده و بلافاصله به ادامة تحصیل پرداخت و این زمان مقارن شد با اوج قیام انقلاب صمد  نیز همچون سایر جوانان آن زمان و با تأسی از دیگر برادرانش در فعالیتهای انقلاب از جمله شرکت در راهپیمائیها، حمل مجروحان، پخش اعلامیه و سایر فعالیتهای انقلابی شرکت داشت. این مبارزات ادامه داشت تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سال دوم دانشگاه را که سپری نمود دانشگاهها به علت طرح انقلاب فرهنگی تعطیل شدند. شهید صمد در این مدت بیکار نماند و در مدرسه های ریاضی درس می داد و در دبیرستان پسرانة راضی نیز دبیر پرورشی بود.
شهید عزیز ما فعالیتهای ورزشی نیز داشتند. در دوران دبیرستان عضو تیم فوتبال (استقلال تبریز) شد و چندی بعد عضو تیم هندبال استان گردید و با کفایت و درایتی که داشتند مدتی نیز در سمت دبیر هیئت هندبال استان به جوانان میهن خدمت نمود. از نظر اخلاقی صمد بسیار نیکو خصال بود. در همة موقعیتهای زندگیش متین و با وقار بودند با آرامش و صبوری مسائل را حل و فصل می نمودند. می گویند محال بود قاری را به ایشان بسپارند و او آن را به تمام و کمال انجام ندهد. خنده رویی و مهربانیش برای همة اهل خانه عیان می نمود. فردی مسئول، با اخلاق، با هوش و زرنگ و به طور کلی نیکو خصال و نیکو صفت و اینگونه است که برگزیده شد و در خیل برگزیدگان به سوی معبود خویش شتافت.
با شروع جنگ تحمیلی روح بلندش این تجاوز را بر نتافت. تصمیم گرفت این بار به دفاع از اسلام و مرز و بومش رحل سفر ببندد. اما به خاطر عدم رنجش پدر و مادر پیرش که هنوز داغدار فرزند شهیدشان بودند پنهانی عازم جبهه های حق علیه باطل شد. در بهار سال 1361 به منطقه عملیاتی خرمشهر اعزام شد و در عملیات بیت المقدس شرکت نمود و بعد از فتح خرمشهر فاتحانه بازگشت. در دوران مرخصی در مسابقة هندبال شهرستان سبزوار شرکت نمود و با کسب مقام نائب قهرمانی به دیار خود مراجعت کرد. در طی این سفر به زیارت امام رضا (ع) مشرف گردید و گوئی برای شهادتش دعا کرد.
عزیز ما سفری خطیر در پیش داشت به محض بازگشت از سبزوار دوباره با عجله عازم جبهة شلمچه شد تا در عملیات رمضان شرکت نماید. همرزمانش می گویند دو روز قبل از شهادتش در رویایی دیده بود که بدون سر به دیدار پروردگارش می شتابد. بی واهمه، جان بر کف و سر در میان وظیفة آر پی چی زنی را در نبرد با دشمن انتخاب نمود. شجاعانه حمله می کرد و بی محابا سر از سنگر بیرون می آورد و دشمن را مورد هدف قرار می داد تا اینکه لحظة وصال فرا رسید. در اوج نبرد گلولة تانکی او را به آرزوی زیبایش می رساند. سر از بدنش جدا می شود. دستی بر بدن می ماند اما تکه ای از دست دیگرش را به همراه جسم بی جانش برای خانواده باز می گردانند. لذا از شدت جراحت مانع دیدار جسم پاکش می شوند و اینگونه بدون دیدار آخر او را به سرای دیگر بدرقه کردیم. صمد  به همراه سایر همرزمانش در وادی رحمت شهر تبریز با سنگ قبری به تاریخ شهادت 25/4/1361 آرمیده است و اما روح بلندش به لقاء پروردگارش رسیده و روزی نور می برد. نام و یادش در دل همة ما زنده است باشد که دل تاریخ همچنان پر تلالو باقی بماند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد که خداوند وارث خون شهید است.
منبع : مرکز اسناد آذربایجانشرقی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده